محل تبلیغات شما



مشکلات و موانع موجود در روابط عمومی ها
 
نویسنده: رحیم محمدی بالادزایی کارشناس ارشد مدیریت دولتی- تحول - اگر مدیران سازمانی می خواهند هنر مردم داری را تحقق بخشند، لازمه آن به کارگیری مدیران روابط عمومی کاردان، متخصص، بااخلاق و هنرمند در برقراری ارتباط با مخاطبان است.
  

 

 

چکیده

روابط عمومی نهادی است که به جوامع نوین تعلق دارد و در روند پیدایش و رشد سازمان‌های نوین برای تسهیل ارتباط میان سازمانها با محیط درونی و بیرونی، مخاطبان، گروه‌های تأثیرگذار و تأثیرپذیر از سازمان‌، افکار عمومی، رسانه‌ها و سازمانهای دیگر ایجاد شده است. روابط عمومی با ایفای کارکردهای اطلاع‌رسانی و اطلاع‌یابی، ایجاد و حفظ ارتباطات دوسویه و تفاهم متقابل بین سازمان و مخاطبان و جلب اعتماد و مشارکت مخاطبان به سازمان، کمک به مدیریت برای همگام شدن با تغییرات محیطی، نزدیک کردن نگرش‌های مخاطبان با سازمان و متقابلاً نزدیک کردن اقدامات و نگرش‌های‌سازمان با مخاطبان به پویایی و رشد و توسعه سازمان در محیط و در راه رسیدن به اهداف و استراتژی‌های آن کمک می‌کند.


با این وجود روابط عمومی، مانند سایر رشته های علوم انسانی مورد غفلت قرار گرفته است و توسعه روزافزون ارتباط و اطلاعات در کشور ها، نتوانسته در آن تأثیری داشته باشد. حتی کشور در حال توسعه ما نیز چنین وضعی دارد.


چرا که در عصر ارتباطات و اطلاعات و در موقعیتی که جامعه متحول ما رو به سوی تکامل دارد و مدنیت را جست وجو می کند، روابط عمومی از اجزا و عناصر اصلی ارتباطات است و در ایجاد بستر های مشارکت ذهنی و عینی نقش نهادی و بنیادی دارد،

 

نقش عمده روابط عمومی، کاهش و نزدیک کردن اذهان عمومی به واقعیت در سازمان هاست.


به عبارت دیگر هراندازه ارتباط در روابط عمومی، بطور مفید، مستقر و به نحو تاثیر گذار گسترش یافته باشد، همان اندازه آن فرد، گروه و مؤسسه در دستیابی به اهداف خود موفق تر می شوند. امروزه، دستگاه های دولتی روز به روز وسیع تر، وظایف آنها سنگین تر و پیچیده تر می شود، این روند فعالیت گوناگون آنها را متحول کرده و میان مردم و دولت و نیز ارکان دولتی روابط نزدیکتر برقرار می شود. با توجه به وظایف کلی روابط عمومی در حقیقت می تواند، در حکم واسطه میان دولت و مردم نقش قابل قبولی ایفا کند.


این مهم زمانی محقق خواهد شد که بدانیم با وجودگذشت بیش از ۵۰ سال از روابط عمومی در سازمان های دولتی ایران، هنوز کارکردهایش با فلسفهٔ واقعی آن در سازمان ها فاصله دارد و نتوانسته به جایگاه مناسب خود در سازمان ها دست یابد و نقش‌های مؤثر خود را در عرصه درون و برون‌سازمانی ایفا کند و راه حل این است که از راه مطالعه و پژوهش چالش‌ها، ‌مشکلات و موانع موجود روابط عمومی را دراجرای وظایف رسانه‌ای و مدیریتی‌اش در درون و برون سازمان شناسایی و مورد بررسی قرار داده تا بتوانیم با آگاهی از محدودیت‌ها و مشکلات سازمانها در ارتباط با محیط، راهکارههای عملی بهبود وضع موجود و رفع مشکلات فراروی را ارئه داد. که در این مقاله سعی می شود به مهمترین آنها اشاره شود.

 

واژگان کلیدی:

روابط عمومی – ساختار- اخلاق حرفه ای – فقدان –سیستم باز- مدیریت – استراتژیک –نگرش حرفه ای

 

 مقدمه  
در باب تعریف و بیان نقش و اهمیت روابط عمومی از سوی کارشناسان مختلف سخن زیاد به میان آمده که مفاهیمی همچون ویترین سازمان، چشم و گوش مدیریت ، وکیل مدافع سازمان، آینه تمام نمای سازمان و از آن جمله اند ، اما یکی از تعاریفی که به نظربهتر از سایر تعاریف اهمیت نقش روابط عمومی در سازمان را نشان می دهد تعریف ذیل می باشد." روابط عمومی عبارت است از یک عمل یا وظیفه مشخص مدیریتی که با استقرار و بقاء یک خط ارتباطی دوسویه، درک مشترک، پذیرش و همکاری میان سازمان و مخاطبان آن (عموم) ما را یاری می دهد و توجه مدیریت را معطوف مسائل حاکم بر سازمان می کند، روابط عمومی باید توانایی حل دشواری‌ها را داشته باشد و با دریافت اطلاعات و حساس بودن در برابر آنها با توجه به افکارعمومی و تاکید بر مسئولیت مدیران در برابر خواست‌های عمومی ، به خدمتگزاری آنها بپردازد و به مدیریت کمک کند که از دگرگونی یا تحولات بهره گرفته و در کنار آن به راحتی ادامه حیات سازمان را تامین کند و به عنوان یک نظام هشداردهنده در سنجش تغییرات محیطی در کنار روندهای جاری و آتی سازمان عمل کند و همه این‌ها را به کمک پژوهش و اصول ارتباطات علمی، هماهنگ کند. درواقع روابط عمومی بعنوان رسانه سازمان مطرح است که این رسانه ارتباط دوسویه "برون سازمانی و درون سازمانی" را برقرار می کند"

 

از تعریف فوق همچنین میتوان دریافت که وظایف روابط عمومی دیگر به پذیرایی از ارباب رجوع، برنامه ریزی برای اوقات فراغت و تفریح کارکنان، نصب پلاکارد، پیام تبریک و تسلیت و کارهایی از این دست ختم نمی شود و با توجه به متنوع و پیچیده تر شدن روابط، افزایش رسانه ها، بالا رفتن سطح انتظارات و دانش مخاطبان ، از روابط عمومیها انتظارات تخصصی تر و حرفه ای تری می رود و روابط عمومی چنانچه بتواند به وظایف خود به نحو احسن عمل نماید و به معنای واقعی تعریف فوق ، یک روابط عمومی کارا باشد ، می تواند به عنوان یکی از واحدهای کلیدی و پویای سازمان مطرح و مورد توجه قرار گیرد. اما متاسفانه در حال حاضر اکثر روابط عمومی ها به دلیل درگیری با وظایف سنتی خویش، عدم استفاده از شیوه ها و تکنیکهای ارتباطی و اطلاعتی نوین و دلایل دیگر که در ادامه به آن اشاره خواهد شد ، بیشتر به عنوان یک سمبل مطرح و در برنامه ریزی ها ی کلان و استراتژیک سازمان حضور نداشته و یا حضورشان بسیار کم رنگ می باشد.

 

روابط عمومی می بایست به عنوان یک پل و کانال ارتباطی دو سویه میان سازمان و محیط پیرامون خویش عمل نماید و با جمع آوری اخبار و اطلاعات در مورد رقبا، مشتریان، ذی نفعان و. فرصتها و تهدیدهای پیش روی سازمان را تا حدی پیش بینی نماید و با انعکاس اطلاعات گردآوری شده ، به مدیریت ارشد سازمان کمک نماید تا بر اساس آن اطلاعات در موقعیتهای مختلف، استراتژیها و تهای صحیح و درستی را اتخاذ نماید. میتوان گفت مرز بین سازمانهای پیشرو ، یعنی سازمان هایی که نیاز مشتری را زودتر از خود او پیش بینی میکنند و از سایر رقبای خود پیشتر و درواقع آنها هستند که تغییرات را ایجاد و حتی رهبری میکنند  باسازمان های انفعالی در همین مطلب است،که این امر نیز تنها با جمع آوری اخبار و اطلاعات پیرامون فرهنگ ، سنت ، هنجارها و ارزشها ی اجتماعی و علایق متفاوت مخاطبان امکان پذیر می باشد. این نکته را هرگز نباید فراموش نمود که مصرف کنندگان محصول و خروجی سازمان اعم از تولیدی یا خدماتی یک انسان می باشد و چون با انسان سروکار داریم  خود به خود پای علوم انسانی ، علوم اجتماعی و روابط عمومی به میان می آید .حال که اهمیت روابط عمومی مشخص گردید

 

     چیزی که بسیاری از متخصصان و کارشناسان روابط عمومی درباره آن توافق دارند این است که جایگاه فعلی روابط عمومی در ایران چندان رضایت بخش نیست و ازپتانسیل های موجود به خوبی بهره برداری نمی شود. هنوز در بخش های مختلف روابط عمومی، نقصان زیادی وجود دارد. در حوزه حقوقی، پیشرفت قابل توجهی به دست نیامده است.


     بسیاری از سازمان ها و شرکت های دولتی و خصوصی از فقدان ساختارهایمناسب ارتباطی و اطلاع رسانی رنج می برند. تصویری از ماموریت ها و چشم اندازهایروابط عمومی وجود ندارد و به اقتضای روزمره گی و مناسبتی، کارهایی صورت می گیرد واین دور تسلسل همچنان ادامه دارد.
حال  می توان برخی از چالشها و موانعی که بسیاری از اساتید این رشته نیز بدان اشاره نموده اند را بیان کرد .
 
انحراف از فلسفه وجودی روابط عمومی
     فلسفه روابط عمومی در مقبولیت، اثرگذاری و رضایتمندی است و اگر نتیجه فعالیت های روابط عمومی ملموس در زندگی روزمره نباشد، کم کم بی اثرو کمرنگ می شود. به ویژه در عصر رسانه های اجتماعی که همه فعالیت ها باید خروجی ملموس و جهت گیری اجتماعی داشته باشند.


      از طرف دیگر، باید توجه داشت فلسفه وجودی روابط عمومی در خلال زمان دچار تغییر نمی شود اما ابزارها و کانال های جدیددایما در حال رشد و تکامل هستند به طوری که امروزه با نسخه جدیدی از حرفه روابط عمومی یعنی روابط عمومی 2» مواجه هستیم و تعاریف ابزارهای سنتی روابط عمومی رادچار تغییر کرده است. این امر علاوه بر تسریع در اطلاع رسانی، صرفه جویی اقتصادی وکاهش هزینه ها، صرفه جویی در وقت و زمان، قالب های جدید نشر مطالب و محتوی وبرقراری ارتباط با مخاطبان را کاملا دگرگون و بهینه سازی کرده است.


     متاسفانه انحراف از فلسفه روابط عمومی در دوره معاصر گسترده تر و ساختارمندتر شده است. این انحراف را هم در تشکل های روابط عمومی می توان به وضوح مشاهده کرد، هم درسازمان ها و سوءاستفاده هایی که از صنعت روابط عمومی برای بهره برداری های شخصی میشود و هم در سطح کارگزاران روابط عمومی که فلسفه روابط عمومی را با یک علامت سوال بزرگ مواجه کرده است.
 
 دوری از اخلاق حرفه ای
     روابط عمومی بدون اخلاق، کالبد بی جانی است که شاید بتوان چندروزی با رنگ و لعاب دادن به آن دیگران را فریب داد ولی برای همیشه نمی توان همه رافریفت. از منظر علم  روابط عمومی، کارگزاران روابط عمومی دارای نقش اساسی درمسوولیت های اجتماعی هستند و روابط عمومی بدون رعایت اصول اخلاقی، قابل تصور نیست. شاید بتوان گفت معیار اصلی سنجش روابط عمومی اخلاق است و بدون در نظر گرفتن نظام اخلاقی جوامع مختلف، نقش روابط عمومی کامل نخواهد بود.


      در همین ارتباط باید اشاره کرد که متولیان روابط عمومی در سطح بین المللی نیز به مساله اخلاق وپایبندی کارگزاران روابط عمومی به اصول اخلاقی توجه ویژه ای داشته اند و در این زمینه می توان به تدوین و انتشار منشورهای مختلف اخلاقی روابط عمومی در نقاط مختلف جهان اشاره کرد.


 البته گاهی اوقات کارگزاران روابط عمومی با نقض مقررات حرفه ای و شغلی و استانداردهای اخلاقی، خود بزرگترین مانع تعالی و رشد روابط عمومی ها به حساب می آیند. این کارگزاران عالباً فاقد تعهد و تخصص هستند و از فلسفه روابط عمومی آگاهی ندارند و نمی دانند که روابط عمومی ها چگونه عمل می کنند و لذا به علت چنین ناآگاهی و بی مبالاتی، هویت هنرهشتم را زیر سوال می برند.

 
فقدان سیستم باز
      در زمینه توسعه نیافتگی روابط عمومی دو نظریه وجود دارد. یک نظریه، کلان نگر است. حاملان این نظریه معتقدند اگر سیستم باز باشد روابط عمومی هم در جایگاه خود قرار خواهد گرفت چون روابط عمومی زاده دموکراسی است.


     نظریه دیگر، مبتنی بر وضع موجود» یاخودنگراست و پرسشی که حاملان آن مطرح می کنند این است که در وضع موجود چه کار باید کرد؟ در وضع موجود، چه نسخه ای می توان برای پیشرفت و اعتلای حرفه روابط عمومی تجویز کرد؟ آیا باید تا ایجاد یک سیستم باز، دست روی دست گذاشت و تسلیم شرایط موجود شد؟


     لذا اگر بخواهیم یک ارزیابی واقع بینانه از وضع موجود داشته باشیم درمی یابیم که بیشتر سازمان های دولتی ما دارای سیستم های بسته هستند و ازهمین رو در آن ها روابط عمومی ها جایگاهی ندارند.
 
نبود نگرش حرفه ای
      هیچ جامعه ای بدون استفاده عالمانه از حرفه و صنعت روابط عمومی نمی تواند حیات خود را حفظ کند و یکی از ارکان اصلی موفقیت هر کشوری،برقراری و استمرار ارتباطات با پشتوانه فرهنگ و ارزش های بومی و محلی است. وقتی به فرهنگ ایرانی اسلامی و پیشینه آن نگاه می کنیم، مشاهده می شود هنر ارتباطات ومردمداری بسیار غنی است؛ ارتباطاتی که سرشار از معنویت، انسانیت و اخلاق توام باخلاقیت و تفکر والای انسانی است. باید به این میراث و تمدن گرانبها بیش از پیش نگاه ارتباطی داشت و از توانمندی هایی که در بطن این هنر و فرهنگ وجود دارد نیز بابازشناخت همه جانبه، از آن در برنامه ریزی ها در همه عرصه های ملی و بین المللی بهره گرفت.


به نظر، هر چند روابط عمومی به عنوان روشی مثبت شناخته شده، امابسیاری از سازمان ها با توجه به نگرش فرودستانه مدیران آن از روابط عمومی در جهت پنهان کاری، فریبکاری، رفوگری و مبهم گویی استفاده می کنند ونتیجه این فعالیت ها، باعث تنزل جایگاه سازمانی روابط عمومی و شان کارگزاران آن وسلب اعتماد پرسنل سازمان و مردم جامعه از سازمان ها و در نهایت متولیان امر شده است.
 
 اشکال ساختاری در فرآیندآموزش
      در حوزه آموزش هم چنین ضعف و اشکال ساختاری وجود دارد. وقتی آموزش کارگزاران روابط عمومی مبتنی بر یک سیستم فرسوده و مندرس است صحبت از آموزش مردم و فرهنگ سازی توسط روابط عمومی کمی خنده دار به نظر می رسد
     .

 

ما نباید فراموش کنیم که در تربیت یک متخصص روابط عمومی، دچار اشکالات متعدد هستیم. استادان باید خودشان را با دانش روز روابط عمومی هماهنگ کنند تا دانشجویی که فارغ التحصیل می شود از دوجنبه تئوری و عملی توانایی برخورد با مسایل و مشکلات این حوزه را داشته باشد.


مساله دیگر که لازم است به آن اشاره شود این است که چون نظام آموزشی ما درتربیت متخصص روابط عمومی ناتوان است جایگاه و اهمیت روابط عمومی در سازمان بروز پیدا نمی کند و صرفا به عنوان یک شغل برای امرار معاش مطرح است.بحث آموزش در روابط عمومی یکی از مباحث بنیادین در این حوزه به شمار میرود که متاسفانه در کشور ما مورد غفلت واقع شده است که منجر به بروز مشکلات عدیده در این حوزه گردیده است که در ذیل به علل ضعف آموزش روابط عمومی در ایران و راه حل های آن پرداخته می شود.


نقاط ضعف آموزش روابط عمومی در ایران بی‏تردید هرگونه اقدام برای تقویت و اصلاح نظام آموزشی روابط عمومی در ایران منوط به شناسایی دقیق ضعف آموزشی روابط عمومی است که در ذیل به طور مختصر به آن اشاره می شود:
1- عدم استمرار در آموزش دانشگاهی
2- آغاز آموزش روابط عمومی در ایران بدون ایجاد امکانات لازم
3- سهم اندک دروس تخصصی روابط عمومی در مجموع دوره کارشناسی روابط عمومی
4-تعداد بسیار اندک دروس عملی دوره کارشناسی
5- فقدان درس کارورزی یا کارآموزی عملی
6- ناکافی بودن میزان پذیرش دانشجو
7- تأکید صرف بر مباحث نظری
8- نبود ارتباط بین مراکز آموزش با محیطهای عملی و کاربردی روابط عمومی
9- نبود و کمبود استادان و مدرسان روابط عمومی
10- شیوه غلط گزینش دانشجوی روابط عمومی
11- فقدان استقلال در پذیرش دانشجو و آموزش روابط عمومی
12- فقدان منابع آموزشی کافی.
13- فقدان دپارتمان‏های روابط عمومی در دانشگاهها
14- عدم استفاده از تکنولوژی آموزشی کافی و جدید
15- حذف پایان‏نامه از دوره کارشناسی
نباید فراموش کرد که روابط عمومی خود در یک سازمان وظیفه آموزش کارکنان را بر عهده دارد و شاید به دلیل همان مشکلات اولیه در آموزش کارکنان روابط عمومی است که کارکرد آموزشی آنان نیز به فراموشی سپرده شده است.
در پایان این بحث باید گفت آموزش در حوزه روابط عمومی، رسانه روندی دو سویه است. بدین معنا که نیاز به توسعه‌ آموزش و ارتقای سطح آگاهی های مخاطب، به اندازة ایجاد زمینه های مناسب آموزشی برای بدنه روابط عمومی از اهمیت فراوانی برخوردار است. کافی است در نظر بیاوریم مخاطب مقصد پیام است و آمادگی وی برای همراهی، با ایجاد و به روز ماندن دانش رسانه ای فراهم می شود.


رواج سطحی نگری در امر پژوهش
     رواج مطالعات کمی یکیدیگر از این موانع است. اگر تحلیل و اطلاعات درستی از انواع و اقسام تحقیق های صورت گرفته در حوزه روابط عمومی وجود داشته باشد این سطحی نگری کاملا قابل مشاهده است. در واقع در مطالعات کمی، رمزگشایی صورت نمی گیرد و زوایای پنهان مسایل گشوده نمی شود
.

 

  کمبود نیروی انسانی متخصص و متبحر در روابط عمومی چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی. این موضوع ، با مطرح شدن مباحث جدیدی همچون روابط عمومی 2 و روابط عمومی الکترونیک بیشتر خود نمایی میکند . برای رفع این معضل عوامل ذیل میتوانند راهگشا باشند :

 

1-  تربیت نیروهای متخصص در دانشگاهها و همچنین بازنگری در سرفصل دروس دانشجویان رشته روابط عمومی و سوق دادن آموزشها به سمت یک روابط عمومی کاربردی و حرفه ای و کاهش واحدهای دروس نظری. به عبارت ساده تر، ایجاد پلی جهت بر قراری ارتباط میان آموخته های دانشگاهی و واقعیتهای موجود در کار

2- آموزش مستمر به همراه یک آزمون واقعی

 

  موانع موجود بر سر راه تحقیق و پژوهش

همانطور که میدانیم تنها راه شناسایی محیط و گرفتن بازخورد از آن انجام تحقیق و بررسی های دقیق و کارشناسی میباشد، اما برخی از معضلات و مشکلات که در این مسیر وجود دارند این مهم را تحت تاثیر قرار داده است . موانع و مشکلات یاد شده را میتوان در دو سطح درون سازمانی و برون سازمانی مورد بحث و بررسی قرار داد. مواردی همچون عدم اعتقاد برخی از مدیران نسبت به تاثیر امر پژوهش و یا عدم تخصیص اعتبارات کافی بدین منظور به عنوان مانعی در درون سازمان و عدم همکاری مخاطبین و یا جامعه هدف با پژوهشگر به علت تعابیر و تفاسیر متفاوت و اشتباه در حوزه موانع برون سازمانی تقسیم میشوند .

 

بررسی و شناخت ومطالعه مداوم محیط داخل وخارج سازمان یک وظیفه مهم روابط عمومی است. پیشرفت روز افزون وسایل ارتباط جمعی وبهره گیر ی از فن آوریهای نوین اطلاعاتی وارتباطی موجب شده است تا روابط عمومی هایی بتوانند درعرصه فعالیت سازمانی موفق باشد که پژوهش مدار وتحلیل گرا باشند حرکت از جامعه صنعتی به سوی جامعه اطلاعاتی و پدیده مهم جهانی شدن زمینه شناسایی، کسب پردازش وانتقال دانش واطلاعات را فراهم نموده است واگر روابط عمومی نتواند دراین چرخش اطلاعات نقش آفرینی کند روابط عمومی مرده وناکار آمد است راه اندازی تلفن گویا، سایت وپایگاههای اطلاعاتی، وبلاگ، نشریات الکترونیکی، مجله الکترونیکی درتغییر کارکردها وشکل ومحتوای روابط عمومی در هزاره سوم تأثیر بسزایی داشته است ودراین عرصه سازمانی می تواند موفق عمل کند که با اطلاع رسانی واطلاع یابی به موقع چالش ها را پشت سر بگذارد. درغیر اینصورت سازمانهای باروابط عمومی سنتی و ناکارآمد در آستانه شکست وناکامی قرار می گیرد.


به همین دلیل باید موانعی که سر راه پژوهش وجود دارد را برطرف کرد، برخی از این موانع عبارتند از:
1- بی اعتقادی به پژوهش و تحقیق در مدیریت سازمان ها.
2- ناآشنایی و نداشتن تخصص کافی مدیران روابط عمومی در زمینه دانش روابط عمومی و ارتباطات اجتماعی.
3- نامشخص بودن جایگاه و تشکیلات روابط عمومی درمجموعه سازمانی (روابط عمومی را یک مجموعه خدماتی می دانند).
4- نداشتن نیروی انسانی متخصص و پژوهش گرانی که بتوانند موضوعات مورد توجه مخاطبان را مطالعه و مسائل مربوط به سازمان را آسیب شناسی کنند.
5- تخصیص ندادن و نبود بودجه و اعتبارات لازم و کافی برای انجام طرح های پژوهشی.

 

   عدم توازن میان تنوع و گسترش وظایف روابط عمومی با توانایی پرسنل

اگر چه از نظر علم مدیریت تنوع وظایف مزایایی همچون افزایش انگیزه کارکنان ، فراهم آمدن زمینه خلاقیت و ابداع و ابتکار، چند مهارتی شدن کارمندان و جلوگیری از یکنواختیرا به همراه دارد اما این تنوع وظایف در روابط عمومی ها در پاره ای از مواقع شکلی نامعقول به خود گرفته ، به طوریکه کارکنان را بایک موقعیت کاملاً جدید و متضاد با کارهای قبلی خود مواجه میکند و همین امر سبب گشته تا فعالیت در روابط عمومی به کار در یک محیط پر از استرس مبدل گردد. برای کاهش و رفع این معظل تدوین و تبیین یک مجموعه از وظایف تعریف شده و قانونی ضروری به نظر میرسد. 


فرصت سوزی در استفاده بهینه از فناوری اطلاعات
فرصت های زیادی برای دست یابی به روابط عمومی مؤثر و ایده آل وجود دارد. اینترنت یکی از این فرصت هاست. متاسفانه درکشور ما روابط عمومی به دلیل ساختار فرسوده ای که دارد تا به حال در استفاده از این ابزارها و تکنولوژی ها چندان موفق نبوده است. یکی از اتفاق های اینترنتی که به عنوان یک تهاجم سایبری موجب از بین رفتن اطلاعات موجود درسایت شرکت های تابعه وزارت نفت شده است دسترسی کارگزاران روابط عمومی را به اینترنت بسیار سخت کرده بود که با مذاکره و انجام اقدامات امنیتی به سختی اینترنت در اختیار روابط عمومی ها قرار گرفته است که ناگفته نماند فعالیت شیکه های مجازی در تلفن های همراه خود در سیتم هنوز به عنوان یک فرصت مهم تلقی نشده است وهیچ شرکتی نمی تواند به صورت رسمی با ایجاد حتی یک کانال اقدام به تبادل اطلاعات و یا تبلیغات و یا اطلاع رسانی رسانه ای نماید. 
 
    

درصد بالای وظایف پیش بینی نشده و انجام آنها بدون برنامه ریزی

در روابط عمومی بسیار دیده می شود که کارها اکثرا بدون برنامه ریزی قبلی انجام می پذیرد و دلیل آن هم این پاسخ کلیشه ای است که : "ماهیت کار در روابط عمومی با کار در سایر واحدهای سازمان متفاوت است" درست است که بخشی از کارهای روابط عمومی پیش بینی نشده است و ممکن است در انجام برخی از کارها به هر دلیلی تغییر و تحول روی دهد ، اما عقلانی و توجیه پذیر نیست که به این بهانه برنامه ریزی را که یکی از مهمترین ارکان مدیریت و یک اصل مهم و انکارناپذیر در موفقیت در انجام هر کاری است نادیده گرفت.

 

عدم استقلال – مدیریت محوری

از آنجا که روابط عمومی در اکثر سازمانها به طور مستقیم زیرنظر مدیرعامل فعالیت میکند و مدیران نیز سعی میکنند که افراد نزدیک و مورد اعتماد خویش را در این پست به کار گزینند همواره این خطر وجود دارد که روابط عمومی به جای اینکه در خدمت سازمان باشد و در جهت تحقق اهداف و منافع سازمان بکوشد منافع و اهداف مدیر را دنبال نماید. و به همین دلیل ساده مجموعه روابط عمومی گاهی اوقات مجبور می شود ضعف ها و نارسایی های موجود در سیستم  را که عمدتا آشکار هم هست بپوشاند و یا در اولویت قرارندهد. این امر نه تنها با اخلاق  حرفه ای روابط عمومی منافات دارد و کمکی به مدیریت در به سامان نمودن اوضاع نمیکند بلکه موجبات سلب اعتماد مخاطب نسبت به سیستم را فراهم آورد و سازمان بزرگترین سرمایه خویش را که همانا اعتماد مشتری میباشد را از دست میدهد.

 

کمبود تجهیزات و عدم دسترسی روابط عمومی ها به تکنولوژی ارتباطی و اطلاعاتی روز.

این مورد به دفعات از سوی کارشناسان روابط عمومی مطرح شده است . درست است که ما در سازمان با کمبود امکانات و تجهیزات مدرن مواجه هستیم اما به نظر میرسد  از همین امکانات محدود و قدیمی  مانند اینترنت ، فکس ، نرم افزارهای آماری ، پیامک و.هم که در سازمانها وجود دارد به دلایل مختلف استفاده بهینه و شایسته ای به عمل نمی آید.

 

مهمترین دلیل این موضوع نیز عدم وجود توازن و هارمونی لازم ومناسب میان پیشرفت روز افزون تکنولوژی و پیشرفت کند کارکنان روابط عمومی میباشد. در ثانی زمانی باید از کمبود تجهیزات و حرکت به سمت استفاده از تجهیزات مدرن بحث نمود که دیگر سیستمهای فعلی و قدیمی پاسخگوی نیاز ما نباشند.

 

به امید روزی که با درک اهمیت روابط عمومی از سوی مدیران و همچنین حرکت خود روابط عمومی ها به سوی حرفه ای شدن ،روابط عمومی بتواند خود را اثبات و جایگاه اصلی خویش را درسازمان بیابد.

 

انتخاب یا انتصاب کارگزار روابط عمومی بر اساس جریان های ی

انتخاب و یا انتصاب مسئول روابط عمومی در هر سازمانی باید بدور از جریانها و یا نگرش های فکری ی و وابستگی جریانی باشد زیرا اینگونه انتخاب ها با نزدیک بودن نگرش ها در سطح سازمانی قطعا کارگزاران روابط عمومی ها را از رسالت اصلی و اهداف شرکت دور خواهد کرد لذا باید افراد بر اساس تخصص وتجربه در جهت رسیدن به اهداف خرد و کلان سازمان گام بردارند و تحت عنوان روابط عمومی سازمان محور برنامه های منظمی را تدوین کنند اما دیده  می شود که کارگزاران در برخی از سازمانها به نوعی با حمایت و یا هواخواهی جناحی به سیستم تحمیل می شوند که این خود به عنوان یک آسیب تلقی می گردد و می تواند به صورت یک عامل بازدارنده مانع رشد و شکوفایی روابط عمومی ها در اجرای مأموریت های سازمان شود.

 

 در برخی از این انتخاب ها پس از بررسی بعمل آمده آنچه نتیجه گیری میشود آن است که کارگزار تحمیل شده دارای هیچ تخصص و تجربه ای نبوده و تنها به عنوان یک فرد تحصیل کرده وارد سیستم می شود که جای بسیاری برای بحث دارد.اگر هم از یک نگاه دیگرکارگزار روابط عمومی با جریان فعال خارج از سازمان همسو نباشد باز هم مشکلاتی را در راستای تحقق اهداف سازمان بهمراه خواهد داشت که کارکنان مجموعه را هم تحت تأثیر خود خواهد گذاشت لذا باید به طور کلی یک کارگزار روابط عمومی با یک رویکرد حرفه ای همراه با تخصص و تقوا در مسیر هموار سازی راه های دستیابی به اهداف را مد نظر داشته باشد تا در تمام لحظه ها و زمان ها اثر گزار باشد و حداقل نگرش های ی را وارد سازمان نکند و برنامه ها را متاثر نسازد.

 

پیشنهاد های لازم برای توانمندی  ورفع مشکلات روابط عمومی ها

۱) توجه جدی به افکار همه کارکنان در ایجاد حرکت، اصلاح و جریان سازی سالم بدون در نظر گرفتن امیال و رویکردهای ی مخرب که متأسفانه یکی از معضلات روابط عمومی هاست.

۲) ارائه مشاوره های مؤثر به مدیران ارشد سازمان که این در صورتی محقق خواهد می شود که مدیر روابط عمومی بهره ای از علوم مشاوره ای، روانشناسی، علوم تربیتی، جامعه شناسی، مردم شناسی و . داشته باشد؛ که این موضوع خلأ بزرگی در بسیاری از مدیران روابط عمومی های فعلی است.

۳) دفاع از جایگاه روابط عمومی در مقابل دخالت های غیرمسئولانه واحدها و افراد.

۴) حفاظت از حریم سازمان در مقابل جوسازی ها، خلاف گویی ها، دروغ پردازی ها، تهدیدها و . این در حالی محقق می شود که مدیر روابط عمومی خود مبرا از این مسائل باشد.

بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله‌ الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.

 ورود انقلاب اسلامی به دومین مرحله‌‌ی خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی
از میان همه‌ی ملّتهای زیر ستم، کمتر ملّتی به انقلاب همّت میگمارد؛ و در میان ملّتهایی که به‌پاخاسته و انقلاب کرده‌اند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و به‌جز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند. امّا انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّه‌ی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همه‌ی وسوسه‌هایی که غیر قابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحله‌ی خودسازی و جامعه‌پردازی و تمدّن‌سازی شده ‌است. درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم میشود.

 پیروزی انقلاب اسلامی؛ آغازگر عصر جدید عالم
آن روز که جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوب‌ها را شکست؛ کهنگی کلیشه‌ها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، امّا این واکنش ناکام ماند. چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونه‌گون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجلِ محتوم خود نزدیک‌تر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانه‌ی انقلاب و چهل دهه‌ی فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار میدهند، دست‌وپنجه نرم میکند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش میرود.

 شعارهای جهانی، فطری، درخشان و همیشه‌زنده‌ی انقلاب اسلامی
برای همه‌چیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بی‌مصرف و بی‌فایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همه‌ی عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دوره‌ای بدرخشد و در دوره‌ای دیگر افول کند. هرگز نمیتوان مردمی را تصوّر کرد که از این چشم‌اندازهای مبارک دل‌زده شوند. هرگاه دل‌زدگی پیش آمده، از روی‌گردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها.

 دفاع ابدی از نظریه‌ی نظام انقلابی
انقلاب اسلامی همچون پدیده‌ای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آماده‌ی تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بی‌عمل میشمارد، امّا به هیچ بهانه‌ای از ارزشهایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمیگیرد. انقلاب اسلامی پس از نظام‌سازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم ی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمیبیند، بلکه از نظریّه‌ی نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند.

 جمهوری اسلامی و فاصله‌ی میان بایدها و واقعیتها
جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیده‌ها و موقعیّتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا به اصول خود بشدّت پایبند و به مرزبندی‌های خود با رقیبان و دشمنان بشدّت حسّاس است. با خطوط اصلی خود هرگز بی‌مبالاتی نمیکند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند. بی‌شک فاصله‌ی میان بایدها و واقعیّتها، همواره وجدانهای آرمان‌خواه را عذاب داده و میدهد، امّا این، فاصله‌ای طی‌شدنی است و در چهل سال گذشته در مواردی بارها طی شده است و بی‌شک در آینده، با حضور نسل جوان مؤمن و دانا و پُرانگیزه، با قدرت بیشتر طی خواهد شد.

 انقلاب اسلامی؛ مایه‌ی سربلندی ایران و ایرانی
انقلاب اسلامی ملّت ایران، قدرتمند امّا مهربان و باگذشت و حتّی مظلوم بوده است. مرتکب افراط‌ها و چپ‌روی‌هایی که مایه‌ی ننگ بسیاری از قیامها و جنبشها است، نشده است. در هیچ معرکه‌ای حتّی با آمریکا و صدّام، گلوله‌ی اوّل را شلّیک نکرده و در همه‌ی موارد، پس ‌از حمله‌ی دشمن از خود دفاع کرده و البتّه ضربت متقابل را محکم فرود آورده است. این انقلاب از آغاز تا امروز نه بی‌رحم و خون‌ریز بوده و نه منفعل و مردّد. با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان ایستاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است. این جوانمردی و مروّت انقلابی، این صداقت و صراحت و اقتدار، این دامنه‌ی عمل جهانی و منطقه‌ای در کنار مظلومان جهان، مایه‌ی سربلندی ایران و ایرانی است، و همواره چنین باد.

 برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت
اینک در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی، این بنده‌ی ناچیز مایلم با جوانان عزیزم، نسلی که پا به میدان عمل میگذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کند، سخن بگویم. سخن اوّل درباره‌ی گذشته است.

عزیزان! نادانسته‌ها را جز با تجربه‌ی خود یا گوش سپردن به تجربه‌ی دیگران نمیتوان دانست. بسیاری از آنچه را ما دیده و آزموده‌ایم، نسل شما هنوز نیازموده و ندیده است. ما دیده‌ایم و شما خواهید دید. دهه‌های آینده دهه‌های شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) است، نزدیک کنید. برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربه‌ها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. دشمنان انقلاب با انگیزه‌ای قوی، تحریف و دروغ‌پردازی درباره‌ی گذشته و حتّی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همه‌ی ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهن فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیاده‌نظامش نمیتوان شنید.

 آغاز انقلاب و نظام اسلامی از نقطه‌ی صفر
انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، از نقطه‌ی صفر آغاز شد؛ اوّلاً: همه‌چیز علیه ما بود، چه رژیم فاسد طاغوت که علاوه ‌بر وابستگی و فساد و استبداد و کودتایی بودن، اوّلین رژیم سلطنتی در ایران بود که به دست بیگانه -و نه به زور شمشیر خود- بر سرِ کار آمده بود، و چه دولت آمریکا و برخی دیگر از دولتهای غربی، و چه وضع بشدّت نابسامان داخلی و عقب‌افتادگی شرم‌آور در علم و فنّاوری و ت و معنویّت و هر فضیلت دیگر.

ثانیاً: هیچ تجربه‌ی پیشینی و راه طی‌شده‌ای در برابر ما وجود نداشت. بدیهی است که قیامهای مارکسیستی و امثال آن نمیتوانست برای انقلابی که از متن ایمان و معرفت اسلامی پدید آمده است، الگو محسوب شود. انقلابیون اسلامی بدون سرمشق و تجربه آغاز کردند و ترکیب جمهوریّت و اسلامیّت و ابزارهای تشکیل و پیشرفت آن، جز با هدایت الهی و قلب نورانی و اندیشه‌ی بزرگ امام خمینی، به دست نیامد. و این نخستین درخشش انقلاب بود.

 تقابل دوگانه‌ی جدید اسلام و استکبار»؛ پدیده‌ی برجسته‌ی جهان معاصر
پس آ‌نگاه انقلاب ملّت ایران، جهان دوقطبی آن روز را به جهان سه‌قطبی تبدیل کرد و سپس با سقوط و حذف شوروی و اقمارش و پدید آمدن قطبهای جدید قدرت، تقابل دوگانه‌ی جدید اسلام و استکبار» پدیده‌ی برجسته‌ی جهان معاصر و کانون توجّه جهانیان شد. از سویی نگاه امیدوارانه‌ی ملّتهای زیر ستم و جریانهای آزادی‌خواه جهان و برخی دولتهای مایل به استقلال، و از سویی نگاه کینه‌ورزانه و بدخواهانه‌ی رژیم‌های زورگو و قلدرهای باج‌طلب عالم، بدان دوخته شد. بدین‌گونه مسیر جهان تغییر یافت و زله‌ی انقلاب، فرعونهای در بسترِ راحت آرمیده را بیدار کرد؛ دشمنی‌ها با همه‌ی شدّت آغاز شد و اگر نبود قدرت عظیم ایمان و انگیزه‌ی این ملّت و رهبری آسمانی و تأییدشده‌ی امام عظیم‌الشّأن ما، تاب آوردن در برابر آن‌همه خصومت و شقاوت و توطئه و خباثت، امکان‌پذیر نمیشد.

 مدیریت جهادی و اعتقاد به اصل ما میتوانیم»؛ عامل عزت و پیشرفت ایران در همه‌ی عرصه‌ها
به‌رغم همه‌ی این مشکلات طاقت‌فرسا، جمهوری اسلامی روزبه‌روز گامهای بلندتر و استوارتری به جلو برداشت. این چهل سال، شاهد جهادهای بزرگ و افتخارات درخشان و پیشرفتهای شگفت‌آور در ایران اسلامی است. عظمت پیشرفتهای چهل‌ساله‌ی ملّت ایران آنگاه بدرستی دیده میشود که این مدّت، با مدّتهای مشابه در انقلابهای بزرگی همچون انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر شوروی و انقلاب هند مقایسه شود. مدیریّتهای جهادی الهام‌گرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل ما میتوانیم» که امام بزرگوار به همه‌ی ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همه‌ی عرصه‌ها رسانید.

* برکات بزرگ انقلاب اسلامی:
انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدّت تحقیر شده و بشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردم‌سالاری تبدیل کرد و عنصر اراده‌ی ملّی را که جان‌مایه‌‌ی پیشرفت همه‌جانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میدان‌دار اصلی حوادث و وارد عرصه‌ی مدیریّت کرد؛ روحیه‌ و باور ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان،‌ اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد:

 یک) ثبات و امنیت و حفظ تمامیت ارضی ایران
اوّلاً: ثبات و امنیّت کشور و تمامیّت ارضی و حفاظت از مرزها را که آماج تهدید جدّی دشمنان قرار گرفته بود ضمانت کرد و معجزه‌ی پیروزی در جنگ هشت‌ساله و شکست رژیم بعثی و پشتیبانان آمریکایی و اروپایی و شرقی‌اش را پدید ‌آورد.

 دو) موتور پیشران کشور در عرصه‌ی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساخت‌های حیاتی و اقتصادی و عمرانی
ثانیاً: موتور پیشران کشور در عرصه‌ی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساخت‌های حیاتی و اقتصادی و عمرانی شد که تا اکنون ثمرات بالنده‌ی آن روزبه‌روز فراگیرتر میشود. هزاران شرکت دانش‌بنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزه‌های عمران و حمل‌ونقل و صنعت و نیرو و معدن و سلامت و کشاورزی و آب و غیره، میلیون‌ها تحصیل‌کرده‌ی دانشگاهی یا در حال تحصیل، هزاران واحد دانشگاهی در سراسر کشور، ده‌ها طرح بزرگ از قبیل چرخه‌ی سوخت هسته‌ای، سلّول‌های بنیادی، فنّاوری نانو، زیست‌فنّاوری و غیره با رتبه‌های نخستین در کلّ جهان، شصت برابر شدن صادرات غیرنفتی، نزدیک به ده برابر شدن واحدهای صنعتی، ده‌ها برابر شدن صنایع از نظر کیفی، تبدیل صنعت مونتاژ به فنّاوری بومی، برجستگی محسوس در رشته‌های گوناگون مهندسی از جمله در صنایع دفاعی، درخشش در رشته‌های مهم و حسّاس پزشکی و جایگاه مرجعیّت در آن و ده‌ها نمونه‌ی دیگر از پیشرفت، محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد. ایرانِ پیش ‌از انقلاب، در تولید علم و فنّاوری صفر بود، در صنعت به‌جز مونتاژ و در علم به‌جز ترجمه هنری نداشت.

 سه) به اوج رسانیدن مشارکت مردمی و مسابقه‌ی خدمت‌رسانی
ثالثاً: مشارکت مردمی را در مسائل ی مانند انتخابات، مقابله با فتنه‌های داخلی، حضور در صحنه‌های ملّی و استکبارستیزی به اوج رسانید و در موضوعات اجتماعی مانند کمک‌رسانی‌ها و فعّالیّتهای نیکوکاری که از پیش ‌از انقلاب آغاز شده بود، افزایش چشمگیر داد. پس ‌از انقلاب، مردم در مسابقه‌‌ی خدمت‌رسانی در حوادث طبیعی و کمبودهای اجتماعی مشتاقانه شرکت میکنند.

 چهار) ارتقاء شگفت‌آور بینش ی آحاد مردم
رابعاً: بینش ی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بین‌المللی را به گونه‌ی شگفت‌آوری ارتقاء داد. تحلیل ی و فهم مسائل بین‌المللی در موضوعاتی همچون جنایات غرب بخصوص آمریکا، مسئله‌ی فلسطین و ظلم تاریخی به ملّت آن، مسئله‌ی جنگ‌افروزی‌ها و رذالتها و دخالتهای قدرتهای قلدر در امور ملّتها و امثال آن را از انحصار طبقه‌ی محدود و عزلت‌‌گزیده‌ای به نام روشنفکر، بیرون آورد؛ این‌گونه، روشنفکری میان عموم مردم در همه‌ی کشور و همه‌ی ساحتهای زندگی جاری شد و مسائلی از این دست حتّی برای نوجوانان و نونهالان، روشن و قابل فهم گشت.

 پنج) سنگین کردن کفه‌ی عدالت در تقسیم امکانات عمومی کشور
خامساً: کفّه‌ی عدالت را در تقسیم امکانات عمومی کشور سنگین کرد. نیتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور به دلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بی‌همتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است. واقعیّت آن است که دستاوردهای مبارزه با بی‌عدالتی در این چهار دهه، با هیچ دوره‌ی دیگر گذشته قابل مقایسه نیست. در رژیم طاغوت بیشترین خدمات و درآمدهای کشور در اختیار گروه کوچکی از پایتخت‌نشینان یا همسانان آنان در برخی دیگر از نقاط کشور بود. مردم بیشتر شهرها بویژه مناطق دوردست و روستاها در آخر فهرست و غالباً محروم از نیازهای اوّلیّه‌ی زیرساختی و خدمت‌رسانی بودند. جمهوری اسلامی در شمار موفّق‌ترین حاکمیّتهای جهان در جابه‌جایی خدمت و ثروت از مرکز به همه‌جای کشور، و از مناطق مرفّه‌نشین شهرها به مناطق پایین‌دست آن بوده است. آمار بزرگ راه‌سازی و خانه‌سازی و ایجاد مراکز صنعتی و اصلاح امور کشاورزی و رساندن برق و آب و مراکز درمانی و واحدهای دانشگاهی و سد و نیروگاه و امثال آن به دورترین مناطق کشور، حقیقتاً افتخارآفرین است؛ بی‌شک این همه، نه در تبلیغات نارسای مسئولان انعکاس یافته‌ و نه زبان بدخواهان خارجی و داخلی به آن اعتراف کرده است؛ ولی هست و حسنه‌ای برای مدیران جهادی و بااخلاص نزد خدا و خلق است. البتّه عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینها است و چشم امید برای اجرای آن به شما جوانها است که در ادامه بدان خواهم پرداخت.

 شش) افزایش چشمگیر معنویت و اخلاق در فضای عمومی جامعه
سادساً: عیار معنویّت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه بگونه‌ای چشمگیر افزایش داد. این پدیده‌ی مبارک را رفتار و منش حضرت امام خمینی در طول دوران مبارزه و پس ‌از پیروزی انقلاب، بیش ‌از هر چیز رواج داد؛ آن انسان معنوی و عارف و وارسته از پیرایه‌های مادّی، در رأس کشوری قرار گرفت که مایه‌های ایمان مردمش بسی ریشه‌دار و عمیق بود. هرچند دست تطاول تبلیغات مروّج فساد و بی‌بندوباری در طول دوران پهلوی‌ها به آن ضربه‌های سخت زده و لجنزاری از آلودگی اخلاقی غربی را به درون زندگی مردم متوسّط و بخصوص جوانان کشانده بود، ولی رویکرد دینی و اخلاقی در جمهوری اسلامی، دلهای مستعد و نورانی بویژه جوانان را مجذوب کرد و فضا به سود دین و اخلاق دگرگون شد. مجاهدتهای جوانان در میدانهای سخت از جمله دفاع مقدّس، با ذکر و دعا و روحیه‌ی برادری و ایثار همراه شد و ماجراهای صدر اسلام را زنده و نمایان در برابر چشم همه نهاد. پدران و مادران و همسران با احساس وظیفه‌ی دینی از عزیزان خود که به جبهه‌های گوناگون جهاد می‌شتافتند دل کندند و سپس، آنگاه که با پیکر خون‌آلود یا جسم آسیب‌دیده‌ی آنان روبه‌رو شدند، مصیبت را با شکر همراه کردند. مساجد و فضاهای دینی رونقی بی‌سابقه گرفت. صف نوبت برای اعتکاف از هزاران جوان و استاد و دانشجو و زن و مرد و صف نوبت برای اردوهای جهادی و جهاد سازندگی و بسیج سازندگی از هزاران جوان داوطلب و فداکار آکنده شد. نماز و حج و روزه‌داری و پیاده‌روی زیارت و مراسم گوناگون دینی و انفاقات و صدقات واجب و مستحب در همه‌جا بویژه میان جوانان رونق یافت و تا امروز، روزبه‌روز بیشتر و باکیفیّت‌تر شده است. و اینها همه در دورانی اتّفاق افتاده که سقوط اخلاقی روزافزون غرب و پیروانش و تبلیغات پُرحجم آنان برای کشاندن مرد و زن به لجنزارهای فساد، اخلاق و معنویّت را در بخشهای عمده‌ی عالم منزوی کرده است؛ و این معجزه‌ای دیگر از انقلاب و نظام اسلامی فعّال و پیشرو است.

 هفت) ایستادگی روزافزون در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان
سابعاً: نماد پُرابّهت و باشکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان و در رأس آنان آمریکای جهان‌خوار و جنایت‌کار، روزبه‌روز برجسته‌تر شد. در تمام این چهل سال، تسلیم‌ناپذیری و صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن و گردن برافراشته‌ی آن در مقابل دولتهای متکبّر و مستکبر، خصوصیّت شناخته‌شده‌ی ایران و ایرانی بویژه جوانان این مرز و بوم به‌شمار میرفته است. قدرتهای انحصارگر جهان که همواره حیات خود را در دست‌اندازی به استقلال دیگر کشورها و پایمال کردن منافع حیاتی آنها برای مقاصد شوم خود دانسته‌اند، در برابر ایران اسلامی و انقلابی، اعتراف به ناتوانی کردند. ملّت ایران در فضای حیات‌بخش انقلاب توانست نخست دست‌نشانده‌ی آمریکا و عنصر خائن به ملّت را از کشور برانَد و پس از ‌آن هم تا امروز از سلطه‌ی دوباره‌ی قلدران جهانی بر کشور با قدرت و شدّت جلوگیری کند.

* انقلاب چهل‌ساله و گام بزرگ دوم
جوانان عزیز! اینها بخشی محدود از سرفصل‌های عمده در سرگذشت چهل‌ساله‌ی انقلاب اسلامی است؛ انقلاب عظیم و پایدار و درخشانی که شما به توفیق الهی باید گام بزرگ دوّم را در پیشبرد آن بردارید.

محصول تلاش چهل‌ساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، باعزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربه‌هایی گران‌بها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفتهای علمی، ر کورددار در رسیدن به رتبه‌های بالا در دانشها و فنّاوری‌های مهم از قبیل هسته‌ای و سلّول‌های بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزه‌های جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیّت جوان کارآمد، و بسی ویژگی‌های افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجه‌ی جهت‌گیری‌های انقلابی و جهادی است. و بدانید که اگر بی‌توجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهه‌هایی از تاریخ چهل‌ساله نمیبود -که متأسّفانه بود و خسارت‌بار هم بود- بی‌شک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت.

 اقتدار انقلاب اسلامی و تغییر چالشها و شکست مستکبران
ایران مقتدر، امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالشهای مستکبران روبه‌رو است امّا با تفاوتی کاملاً معنی‌دار. اگر آن روز چالش با آمریکا بر سر کوتاه کردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانه‌ی جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقه‌ی غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمین‌های اشغالی و دفاع از پرچم برافراشته‌ی حزب‌الله و مقاومت در سراسر این منطقه است. و اگر آن روز، مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران بود،‌ امروز مشکل او جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفته‌ی ایرانی به نیروهای مقاومت است. و اگر آن روز گمان آمریکا آن بود که با چند ایرانی خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملّت ایران فائق آید، امروز برای مقابله‌ی ی و امنیّتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یک ائتلاف بزرگ از ده‌ها دولت معاند یا مرعوب میبیند و البتّه باز هم در رویارویی، شکست میخورد. ایران به برکت انقلاب، اکنون در جایگاهی متعالی و شایسته‌ی ملّت ایران در چشم جهانیان و عبورکرده از بسی گردنه‌های دشوار در مسائل اساسی خویش است.

 جوانان؛ محور تحقق نظام پیشرفته‌ی اسلامی
امّا راه طی‌شده فقط قطعه‌ای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است. دنباله‌ی این مسیر که به گمان زیاد، به دشواریِ گذشته‌ها نیست، باید با همّت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعّالان جوان، در همه‌ی میدانهای ی و اقتصادی و فرهنگی و بین‌المللی و نیز در عرصه‌های دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، باید شانه‌های خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربه‌ها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیه‌ی انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته‌ی اسلامی بسازند.

 نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی؛ مهم‌ترین ظرفیت امیدبخش کشور
نکته‌ی مهمّی که باید آینده‌سازان در نظر داشته باشند، این است که در کشوری زندگی میکنند که از نظر ظرفیّتهای طبیعی و انسانی، کم‌نظیر است و بسیاری از این ظرفیّتها با غفلت دست‌اندرکاران تاکنون بی‌استفاده یا کم‌استفاده مانده است. همّتهای بلند و انگیزه‌های جوان و انقلابی، خواهند توانست آنها را فعّال و در پیشرفت مادّی و معنوی کشور به معنی واقعی جهش ایجاد کنند.

مهم‌ترین ظرفیّت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیّت جوان زیر ۴۰ ‌سال که بخش مهمّی از آن نتیجه‌ی موج جمعیّتی ایجادشده در دهه‌ی ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۳۶ میلیون نفر در سنین میانه‌ی ۱۵ و ۴۰ سالگی، نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبه‌ی دوّم جهان در دانش‌آموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیه‌ی انقلابی رشد کرده و آماده‌ی تلاش جهادی برای کشورند، و جمع چشمگیر جوانان محقّق و اندیشمندی که به آفرینشهای علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند؛ اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوخته‌ی مادّی با آن مقایسه نمیتواند شد.

 فهرست طولانی فرصتهای مادی کشور
به‌جز اینها، فرصتهای مادّی کشور نیز فهرستی طولانی را تشکیل میدهد که مدیران کارآمد و پُرانگیزه و خردمند میتوانند با فعّال کردن و بهره‌گیری از آن، درآمدهای ملّی را با جهشی نمایان افزایش داده و کشور را ثروتمند و بی‌نیاز و به معنی واقعی دارای اعتمادبه‌نفس کنند و مشکلات کنونی را برطرف نمایند. ایران با دارا بودن یک درصد جمعیّت جهان، دارای ۷ درصد ذخایر معدنی جهان است: منابع عظیم زیرزمینی، موقعیت استثنائی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملّی، بازار بزرگ منطقه‌ای با داشتن ۱۵ همسایه با ۶۰۰ میلیون جمعیّت، سواحل دریایی طولانی، حاصلخیزی زمین با محصولات متنوّع کشاورزی و باغی، اقتصاد بزرگ و متنوّع، بخشهایی از ظرفیّتهای کشور است؛ بسیاری از ظرفیّتها دست‌نخورده مانده است. گفته شده‌ است که ایران از نظر ظرفیّتهای استفاده‌نشده‌ی طبیعی و انسانی در رتبه‌ی اوّل جهان است. بی‌شک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید. دهه‌ی دوّم چشم‌انداز، باید زمان تمرکز بر بهره‌برداری از دستاوردهای گذشته و نیز ظرفیّتهای استفاده‌نشده باشد و پیشرفت کشور از جمله در بخش تولید و اقتصاد ملّی ارتقاء یابد.

* گام دوم و سرفصلها و توصیه‌های اساسی در پرتو امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده
اکنون به شما فرزندان عزیزم در مورد چند سرفصل اساسی توصیه‌هایی میکنم. این سرفصل‌ها عبارتند از: علم و پژوهش، معنویّت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزّت ملّی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، سبک زندگی.

امّا پیش از همه‌چیز، نخستین توصیه‌ی من امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه‌ی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده‌ دوری جسته‌ام، امّا خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشته‌‌ام و برحذر میدارم. در طول این چهل سال -و اکنون مانند همیشه- ت تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعّال‌ترین برنامه‌های آن، مأیوس‌سازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه‌ نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامه‌‌ی همیشگی هزاران رسانه‌ی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنباله‌های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده‌اند که با استفاده از آزادی‌ها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیش‌گام در شکستن این محاصره‌ی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشه‌ای‌ترین جهاد شما است. نشانه‌های امیدبخش -که به برخی از آنها اشاره شد- در برابر چشم شما است. رویشهای انقلاب بسی فراتر از ریزشها است و دست‌ودلهای امین و خدمتگزار، بمراتب بیشتر از مفسدان و خائنان و کیسه‌دوختگان است. دنیا به جوان ایرانی و پایداری ایرانی و ابتکارهای ایرانی، در بسیاری از عرصه‌ها با چشم تکریم و احترام مینگرد. قدر خود را بدانید و با قوّت خداداد، به سوی ‌آینده خیز بردارید و حماسه بیافرینید.
و امّا توصیه‌ها:

 یک) علم و پژوهش
۱) علم و پژوهش: دانش،‌ آشکارترین وسیله‌ی عزّت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویست‌ساله فراهم کند و با وجود تهیدستی در بنیانهای اخلاقی و اعتقادی، با تحمیل سبک زندگی غربی به جوامع عقب‌مانده از کاروان علم، اختیار ت و اقتصاد آنها را به دست گیرد. ما به سوءاستفاده از دانش مانند آنچه غرب کرد، توصیه نمیکنیم، امّا مؤکّداً به نیاز کشور به جوشاندن چشمه‌ی دانش در میان خود اصرار می‌ورزیم. بحمدالله استعداد علم و تحقیق در ملّت ما از متوسّط جهان بالاتر است. اکنون نزدیک به دو دهه است که رستاخیز علمی در کشور آغاز شده و با سرعتی که برای ناظران جهانی غافلگیرکننده بود -یعنی یازده برابر شتاب رشد متوسّط علم در جهان- به پیش رفته است. دستاوردهای دانش و فنّاوری ما در این مدّت که ما را به رتبه‌ی شانزدهم در میان بیش از دویست کشور جهان رسانید و مایه‌ی شگفتی ناظران جهانی شد و در برخی از رشته‌های حسّاس و نوپدید به رتبه‌های نخستین ارتقاء داد، همه‌وهمه در حالی اتّفاق افتاده که کشور دچار تحریم مالی و تحریم علمی بوده است. ما با وجود شنا در جهت مخالف جریان دشمن‌ساز، به رکوردهای بزرگ دست یافته‌ایم و این نعمت بزرگی است که به‌خاطر آن باید روز و شب خدا را سپاس گفت.

امّا آنچه من میخواهم بگویم این است که این راه طی‌شده، با همه‌ی اهمّیّتش فقط یک آغاز بوده است و نه بیشتر. ما هنوز از قلّه‌های دانش جهان بسیار عقبیم؛ باید به قلّه‌ها دست یابیم. باید از مرزهای کنونی دانش در مهم‌ترین رشته‌ها عبور کنیم. ما از این مرحله هنوز بسیار عقبیم؛ ما از صفر شروع کرده‌ایم. عقب‌ماندگی شرم‌آور علمی در دوران پهلوی‌ها و قاجارها در هنگامی که مسابقه‌ی علمی دنیا تازه شروع شده بود، ضربه‌ی سختی بر ما وارد کرده و ما را از این کاروان شتابان، فرسنگها عقب نگه داشته بود. ما اکنون حرکت را ‌آغاز کرده و با شتاب پیش میرویم ولی این شتاب باید سالها با شدّت بالا ادامه یابد تا آن عقب‌افتادگی جبران شود. اینجانب همواره به دانشگاه‌ها و دانشگاهیان و مراکز پژوهش و پژوهندگان، گرم و قاطع و جدّی دراین‌باره تذکّر و هشدار و فراخوان داده‌ام، ولی اینک مطالبه‌ی عمومی من از شما جوانان آن است که این راه را با احساس مسئولیّت بیشتر و همچون یک جهاد در پیش گیرید. سنگ بنای یک انقلاب علمی در کشور گذاشته شده و این انقلاب، شهیدانی از قبیل شهدای هسته‌ای نیز داده است. به‌پاخیزید و دشمن بدخواه و کینه‌توز را که از جهاد علمی شما بشدّت بیمناک است ناکام سازید.

 دو) معنویّت و اخلاق
۲) معنویّت و اخلاق: معنویّت به معنی برجسته کردن ارزشهای معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکّل، ایمان در خود و در جامعه است، و اخلاق به معنی رعایت فضیلت‌هایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتمادبه‌نفس و دیگر خلقیّات نیکو است. معنویّت و اخلاق، جهت‌دهنده‌ی همه‌ی حرکتها و فعّالیّتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ بودن آنها، محیط زندگی را حتّی با کمبودهای مادّی، بهشت میسازد و نبودن آن حتّی با برخورداری مادّی، جهنّم می‌آفریند.

شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هرچه بیشتر رشد کند برکات بیشتری به بار می‌آورد؛ این، بی‌گمان محتاج جهاد و تلاش است و این تلاش و جهاد، بدون همراهی حکومتها توفیق چندانی نخواهد یافت. اخلاق و معنویّت، البتّه با دستور و فرمان به دست نمی‌آید، پس حکومتها نمیتوانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند، امّا اوّلاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند، و ثانیاً زمینه‌ را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی دراین‌باره میدان دهند و کمک برسانند؛ با کانونهای ضدّ معنویّت و اخلاق، به شیوه‌ی معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنّمی‌ها مردم را با زور و فریب، جهنّمی کنند.

ابزارهای رسانه‌ای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانونهای ضدّ معنویّت و ضدّ اخلاق نهاده است و هم‌اکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دلهای پاک جوانان و نوجوانان و حتّی نونهالان با بهره‌گیری از این ابزارها را به چشم خود می‌بینیم. دستگاه‌های مسئول حکومتی دراین‌باره وظایفی سنگین بر عهده دارند که باید هوشمندانه و کاملاً مسئولانه صورت گیرد. و این البتّه به معنی رفع مسئولیّت از اشخاص و نهادهای غیرحکومتی نیست. در دوره‌ی پیش‌ِرو باید دراین‌باره‌ها برنامه‌های کوتاه‌مدّت و میان‌مدّت جامعی تنظیم و اجرا شود؛ ان‌شاء‌الله.

 سه) اقتصاد
۳) اقتصاد: اقتصاد یک نقطه‌ی کلیدیِ تعیین‌کننده است. اقتصاد قوی، نقطه‌ی قوّت و عامل مهمّ سلطه‌ناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و اقتصاد ضعیف، نقطه‌ی ضعف و زمینه‌‌ساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است. فقر و غنا در مادّیّات و معنویّات بشر، اثر میگذارد. اقتصاد البتّه هدف جامعه‌ی اسلامی نیست، امّا وسیله‌ای است که بدون آن نمیتوان به هدفها رسید. تأکید بر تقویت اقتصاد مستقلّ کشور که مبتنی‌ بر تولید انبوه و باکیفیّت، و توزیع عدالت‌محور، و مصرف به‌اندازه و بی‌اسراف، و مناسبات مدیریّتی خردمندانه است و در سالهای اخیر از سوی اینجانب بارها تکرار و بر آن تأکید شده، به‌خاطر همین تأثیر شگرفی است که اقتصاد میتواند بر زندگی امروز و فردای جامعه بگذارد.

انقلاب اسلامی راه نجات از اقتصاد ضعیف و وابسته و فاسد دوران طاغوت را به ما نشان داد، ولی عملکردهای ضعیف، اقتصاد کشور را از بیرون و درون دچار چالش ساخته است. چالش بیرونی تحریم و وسوسه‌ها‌ی دشمن است که در صورت اصلاح مشکل درونی، کم‌اثر و حتّی بی‌اثر خواهد شد. چالش درونی عبارت از عیوب ساختاری و ضعفهای مدیریّتی است.

مهم‌ترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطه‌ی وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفاده‌ی اندک از ظرفیّت نیروی انسانی کشور، بودجه‌بندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات تهای اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویّتها و وجود هزینه‌های زائد و حتّی مسرفانه در بخشهایی از دستگاه‌های حکومتی است. نتیجه‌ی اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بیکاری جوانها، فقر درآمدی در طبقه‌ی ضعیف و امثال آن است.

راه‌حلّ این مشکلات، تهای اقتصاد مقاومتی است که باید برنامه‌های اجرائی برای همه‌ی بخشهای آن تهیّه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیّت، در دولتها پیگیری و اقدام شود. درون‌زایی اقتصاد کشور، مولّد شدن و دانش‌بنیان شدن آن، مردمی کردن اقتصاد و تصدّیگری نکردن دولت، برون‌گرایی با استفاده از ظرفیّتهایی که قبلاً به آن اشاره شد، بخشهای مهمّ این راه‌حل‌ها است. بی‌گمان یک مجموعه‌ی جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانسته‌های اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِ‌رو باید میدان فعّالیّت چنین مجموعه‌ای باشد.

جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همه‌ی راه‌حل‌ها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راه‌حل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجه‌ی گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلت‌زدگان داخلی صادر میشود، امّا منشأ آن، کانونهای فکر و توطئه‌ی خارجی است که با صد زبان به تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و افکار عمومی داخلی القاء میشود.

 چهار) عدالت و مبارزه با فساد
۴) عدالت و مبارزه با فساد: این دو لازم و موم یکدیگرند. فساد اقتصادی و اخلاقی و ی، توده‌ی چرکین کشورها و نظامها و اگر در بدنه‌ی حکومتها عارض شود، زله‌ی ویرانگر و ضربه‌زننده به مشروعیّت آنها است؛ و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیّتی فراتر از مشروعیّتهای مرسوم و مبنائی‌تر از مقبولیّت اجتماعی است، بسیار جدّی‌تر و بنیانی‌تر از دیگر نظامها است. وسوسه‌ی مال و مقام و ریاست، حتّی در عَلَوی‌ترین حکومت تاریخ یعنی حکومت خود حضرت امیر‌‌المؤمنین (علیه‌السّلام) کسانی را لغزاند، پس خطر بُروز این تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقه‌ی زهد انقلابی و ساده‌زیستی میدادند، هرگز بعید نبوده و نیست؛ و این ایجاب میکند که دستگاهی کارآمد با نگاهی تیزبین و رفتاری قاطع در قوای سه‌گانه حضور دائم داشته باشد و به‌معنای واقعی با فساد مبارزه کند، بویژه در درون دستگاه‌های حکومتی.

البتّه نسبت فساد در میان کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر و بخصوص با رژیم طاغوت که سرتاپا فساد و فسادپرور بود، بسی کمتر است و بحمدالله مأموران این نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشته‌اند، ولی حتّی آنچه هست غیر قابل قبول است. همه باید بدانند که طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همه‌ی مقامات حکومت جمهوری اسلامی است. همه باید از شیطانِ حرص برحذر باشند و از لقمه‌ی حرام بگریزند و از خداوند دراین‌باره کمک بخواهند و دستگاه‌های نظارتی و دولتی باید با قاطعیّت و حسّاسیّت، از تشکیل نطفه‌ی فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند. این مبارزه نیازمند انسانهایی باایمان و جهادگر، و منیع‌الطّبع با دستانی پاک و دلهایی نورانی است. این مبارزه بخش اثرگذاری است از تلاش همه‌جانبه‌ای که نظام جمهوری اسلامی باید در راه استقرار عدالت به کار برد.

عدالت در صدر هدفهای اوّلیّه‌ی همه‌‌ی بعثتهای الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این، کلمه‌ای مقدّس در همه‌ی زمانها و سرزمین‌ها است و به‌صورت کامل، جز در حکومت حضرت ولیّ‌عصر (ارواحنافداه) میسّر نخواهد شد ولی به‌صورت نسبی، همه جا و همه وقت ممکن و فریضه‌ای بر عهده‌ی همه بویژه حاکمان و قدرتمندان است. جمهوری اسلامی ایران در این راه گامهای بلندی برداشته است که قبلاً بدان اشاره‌ای کوتاه رفت؛ و البتّه در توضیح و تشریح آن باید کارهای بیشتری صورت گیرد و توطئه‌ی واژگونه‌نمایی و لااقل سکوت و پنهان‌سازی که اکنون برنامه‌ی جدّی دشمنان انقلاب است، خنثی گردد.

با این همه، اینجانب به جوانان عزیزی که آینده‌ی کشور، چشم‌انتظار آنها است صریحاً میگویم آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصله‌‌ای ژرف است. در جمهوری اسلامی، دلهای مسئولان به‌طور دائم باید برای رفع محرومیّتها بتپد و از شکافهای عمیق طبقاتی بشدّت بیمناک باشد. در جمهوری اسلامی کسب ثروت نه‌تنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، امّا تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژه‌خواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بی‌عدالتی می‌انجامد، بشدّت ممنوع است؛ همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، به‌هیچ‌رو مورد قبول نیست. این سخنان در قالب تها و قوانین، بارها تکرار شده است ولی برای اجرای شایسته‌ی آن، چشم امید به شما جوانها است؛ و اگر زمام اداره‌ی بخشهای گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و کاردان -که بحمدالله کم نیستند- سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد؛ ان‌شاءالله.

 پنج) استقلال و آزادی
۵) استقلال و آزادی: استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطه‌گر جهان است. و آزادی اجتماعی به‌معنای حقّ تصمیم‌گیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه‌ی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جمله‌ی ارزشهای اسلامی‌اند و این هر دو عطیّه‌ی الهی به انسانها‌یند و هیچ کدام تفضّل حکومتها به مردم نیستند. حکومتها موظّف به تأمین این دو اند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیده‌اند. ملّت ایران با جهاد چهل‌ساله‌ی خود از جمله‌ی آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خون‌آوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبه‌های رفیع انسانیّت. این ثمر شجره‌ی طیّبه‌ی انقلاب را با تأویل و توجیه‌های ساده‌لوحانه و بعضاً مغرضانه، نمیتوان در خطر قرار داد. همه -مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی‌- موظّف به حراست از آن با همه‌ی وجودند. بدیهی است که استقلال» نباید به معنی زندانی کردن ت و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود، و آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود.

 شش) عزت ملی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن
۶) عزّت ملّی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن: این هر سه، شاخه‌هایی از اصلِ عزّت، حکمت، و مصلحت» در روابط بین‌المللی‌اند. صحنه‌ی جهانی، امروز شاهد پدیده‌هایی است که تحقّق یافته یا در آستانه‌‌ی ظهورند: تحرّک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطه‌ی آمریکا و صهیونیسم؛ شکست ت‌های آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیا و زمین‌گیر شدن همکاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانه‌ی ی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه.

اینها بخشی از مظاهر عزّت جمهوری اسلامی است که جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی به دست نمی‌آمد. سردمداران نظام سلطه نگرانند؛ پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است. امروز ملّت ایران علاوه‌ بر آمریکا

باز هم درد دل همیشگی و مشکلی که همچنان وجود دارد

اگرچه ساختارها با توجه به وضع سازمانی و نوع ماهیت دستگاه ها تعریف می شود ولی نباید در ترکیب اصلی بدنه تشکیلاتی سازمان تفاوتی میان واحدهای مختلف وجود داشته باشد. چالش دیگر روابط عمومی، چالش حرفه ای بودن کارکنان و کارشناسان آن است. متاسفانه تعداد نیروهای متخصص و کارشناس در روابط عمومی بسیار اندک است. به طوری که این نیروها چه به لحاظ تعداد و چه به لحاظ تخصص، جوابگوی نیاز دستگاه ها نیستند. به همین دلیل باید موانعی که سر راه پژوهش وجود دارد را برطرف کرد، برخی از این موانع عبارتند از:

 1-بی اعتقادی به پژوهش و تحقیق در مدیریت سازمان ها.

2-ناآشنایی و نداشتن تخصص کافی مدیران روابط عمومی در زمینه دانش روابط عمومی و ارتباطات اجتماعی.

3-نامشخص بودن جایگاه و تشکیلات روابط عمومی.

4-نداشتن نیروی انسانی متخصص و پژوهشگرانی که بتوانند موضوعات مورد توجه مخاطبان را مطالعه و مسائل مربوط به سازمان را آسیب شناسی کنند.

 5-تخصیص ندادن و نبود بودجه و اعتبارات لازم و کافی برای انجام طرح های پزوهشی.

کارشناسان علوم ارتباطات مهمترین وظیفه یک روابط عمومی پویا و فعال را تلاش برای انتشار فعالیت ها و اهداف سازمانی از یک سو و برانگیختن توجه عمومی نسبت به عملکرد سازمان یا مجموعه از دیگر سو برشمرده اند. بر این اساس، هر یک از مسئولان روابط عمومی ها باید در تعامل و همکاری با رسانه های جمعی به اشتراک نظر درباره ارائه و انتقال بخشی از رویدادهای مرکز یا مجموعه کاری خود دست یابند. متاسفانه در سال های اخیر این تعامل و همکاری یک سویه بوده و روابط عمومی ها کمتر بر کارکرد رسانه های جمعی در انتقال اطلاعات و اخبار توجه نشان داده اند!


ارتباط» در لغت به معني ربط دادن، بستن، بربستن، بسـتن چيـزي بـا چيـز ديگـر، پيونـد، پيوستگي، و رابطه» است (معـين، 1356 :ذيـل ارتبـاط»). امـا دراصـطلاح، هرنـوع تبـادل اطلاعات و افكار ميان دو يا چند شخص را براي انتقال پيام، ارتباط گوينـد (كولـد، 1376: ذيل ارتباط»).

ارتباط به چند شيوه برقرار مي شود: ارتباط رفتاري، ارتباطي است كه ازطريق رفتار بـه مخاطب منتقل ميشود؛ همچون لبخند، نگاه، و حركت چهره. ارتبـاط نشـانه اي، ارتبـاطي است كه ازطريق نشانه ها برقرار مي شود؛ مانند علائم راهنمايي و رانندگي. ارتبـاط كتبـي، ارتباطي است از راه نوشتار؛ به عبارت ديگر، همه جملات معناداري كه بر كاغذ يا هر وسيلة نوشتاري ديگر نقش بسته و به نظر مخاطب باسواد برسد با او ارتباط برقرار مي كند. ارتباط كلامي، ارتباطي است ازطريق سخن، يعني تمام كلمات معناداري كه در طول روز با ديگران ردو بدل ميكنيم براي ايجاد اين نوع ارتباط است (نجفي، 1378 :11 ). ارتباط كلامي بيش از ساير انواع ارتباط در زنـدگي روزمـره كـاربرد دارد؛ زيـرا سـخن نخستين و مسلطترين ابزار برقراري ارتباط ميان آدميان است؛ تا آنجا كه فصل مميز انسـان از ساير موجودات را كلام دانسته و به آدمي لقبِ حيوان ناطق» داده اند. كـلام از يـكسـو، پيام مورد نظر گوينده را براي مخاطب تفهيم ميكند و از ديگرسو، انديشه و فرهنگ گوينده را آشكار مي سازد؛ چراكه دايرة واژگاني و حوزة امثله و اشعار و تكيه كلام هاي هـر گوينـده مبين جهان بيني، اطلاعات، فرهنگ شخصي و خانوادگي اوست؛ ازهمين رو به قول سعدي:

تــا مــرد ســخن نگفتــه باشــد                                          عيـــب و هنـــرش نهفتـــه باشـــد                                                                                                         (30 :1379 ،سعدي)

در فضيلت سخن و گفتار، در متون كهن فارسي بسيار داد سخن داده شده است. حكيم نظامي گنجه اي در مقدمة مخزن الاسرار، در اين باب سروده است:

جنــبش اول كــه قلــم برگرفــت               حرف نخستين ز سخن درگرفـت

پــردة خلــوت چــو برانداختنــد                 جلــوت اول بــه ســخن ســاختند

تـــا ســـخن آوازة دل درنـــداد                  جــانْ تــنِ آزاده بــه گــل درنــداد

چون قلـم آمـد شـدن آغـاز كـرد                چشم جهان را به سخن بـاز كـرد

بـــي ســـخن آوازة عـــالم نبـــود             اين همه گفتند و سخن كـم نبـود

                                                                                           (نظامي گنجه اي، 1370 :31 )

حكيم نظامي در هفت پيكر نيز درباب فضيلت سخن گفته است:

آنچه او هم نو است و هـم كهـن اسـت                    سخن است و در اين سخن، سخن است

ز آفــــرينش نــــزاد مــــادر كــــن                             هــيچ فرزنــد خــوبتــر ز ســخن .

                                                                                                        (همان: 6)

بخشی از مقاله خانم شریف نسب؛

كهن نامة ادب پارسي، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1390 ،صص 71-88


سلام به دوستان عزیز؛

پس از یک وقفه طولانی مجددا در خدمت شما هستم با مطالبی از جنس روابط عمومی و ارتباطات؛

قبل از هر چیز با یک تاخیر چند روزه، روز خبرنگار را به همکاران و دوستان عزیز رسانه ای تبریک عرض می کنم و آرزوی سلامتی و بهروزی برای تلاش گران عرصه رسانه و خبر دارم.

حلقه مفقوده مدیریت در کشور عزیزمون ایران. باید تلاش کنیم تا ارتباطات مؤثر انسانی را در وهله اول و ارتباطات مؤثر سازمانی را در مرحله بعد در کشورمون نهادینه کنیم.

به نظر من یکی از مشکلات همیشگی ما در کشور ضعف شدید در برقراری ارتباطات مؤثر بین مردم و سازمان ها، مردم با مردم و سازمان ها با یکدیگر بوده و هست. باید با یک برنامه مدون ملی در راستای این مهم آموزش و فرهنگ سازی کرد.

با تشکر


      بسم الله الرحمن الرحیم

 فرخنده زاد روزسرور آزادگان وسالار شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام وبرادربا وفايش باب الحوائج قمر بني هاشم حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام وفرزند گراميش زيور عبادت کنندگان حضرت زين العابدين عليه السلام  بر تمامي شيعيان وعاشقان اهل بيت مبارک باد.

امشب بهشت و گلشن رضوان مزین است ، امشب رواق منزل جانان مزین است.

امشب عرش وزمین برای جشن ، غرق زیور و جبرئیل درآسمان و زمین در حال صعود و نزول.

درهای آسمانی گشاده و بر بام عرش، پرچم رحمت در اهتراز.

ملائک کمر به خدمت بسته و در حال آمد ورفت.

شب است و زمین نور باران، گویا خورشید هم منتظر است.

چشم بود و افق بی انتهای آسمان ، گوش بود و نغمه بی پایان ملکوت .

خدایا ارض و سماء را چه شده که اینگونه در هیجانند ؟

بیا دل را به گلستان مدینه ، خانه فاطمه ببریم .

اینجا چه خبر است که همه اهل بیت جمع اند و منتظر؟

احمد و علی (علیهما السلام ) را بنگر که چگونه چشم به فاطمه دوخته اند.

آه گوش کن صدای دلنواز نوزادی را نمی شنوی ؟

آری انتظار به پایان رسید و دومین فرزند علی و فاطمه ( علیهما السلام )، نور چشم پیامبر به دنیا آمد ، ملائک را ببین که با آب کوثر شستشویش می دهند .

 آنطرف را بنگر حوران رضوان ، حریر بهشتی آورده اند تا فرزند فاطمه را با آن بپوشانند.

به راستی کدام دل است که از لبخند چشمان نازنین و نگاه عرشی آن نوزاد ، به تلاطم در نیاید ؟!

نبی کودک را به دامان گرفته ، از عرش ندا می رسد که نامش را" حسین " بگذار. او را به سینه می چسباند ومی بوید.

شادی و شعف خانه علی (ع) را پر نموده، ملائک ندا می دهند:

به به ازاین شکوفه باغ محمدی       به به ازاین چراغ فروزان

سجاد را كه ذات حق مدح گفته است
مانند او كريم كجا كس شنفته است
جز لاء لا اله كه گويد خدا يكى است
در عمر خويش به هيچ كسى لا نگفته است

                 ***

امروز دل اهل ولايت شاد است
ميلاد سعيد اشرف ايجاد است
آن قدر به درگاه خدا كرد سجود
معروف از آن به سيد سجاداست

                  ***

پيشانى آفتاب دارى، آرى
در ديده‏ ى جان گلاب دارى، آرى
گل نغمه ى نور، از كلامت جارى است
سجادى و عشق ناب دارى، آرى

                    ***

امشب كه در بهشت وا مى ‏گردد
هر درد نگفتنى دوا مى ‏گردد
از يمن ولادت امام سجاد
حاجات دل خسته روا مى ‏گردد

           

با قامت عصمت و حيا مى ‏آيد
با بانگ مناجات و دعا مى ‏آيد
ميلاد عبادت است يعنى سجاد
از سوى خدا به سوى ما مى ‏آيد

                    ***

اى آن كه عزيز خاطر مايى، تو
ما خسته ى عشقيم و مسيحايى، تو
از چشم و چراغ عارفان، اى سجاد!
بيمار ينى، طبيب دل هايى تو

 اَلسّلامُ عَلى الْعَبّاسِ بنْ اميرِالمُؤْمِنينْ

حضرت بقيّةالله ارواحنا فداه:
اَلسّلامُ عَلى الْعَبّاسِ بنْ اميرِالمُؤْمِنينْ اَلْمُواسى‏ اَخاهُ بِنَفْسِه اَلْاخِذُ لِغَدِهْ مِنْ اَمْسِهِ، الفادى‏ لَهُ الْواقى‏.»[1]
سلام بر عباس فرزند امير مؤمنان، كه جانش را در راه مواسات با برادرش تقديم كرد، دنيايش را براى تحصيل آخرت صرف كرد و جانش را براى حفظ برادرش فدا كرد.

آفتاب آمد دليل آفتاب

گفتار معصومان(ع) سرآمد سخن انسانهاست. عبارات زرّين شخصيتهاى سترگى كه از تابش دانش الهى بهره برده‏اند، از هر افراط و تفريطى پيراسته است و حقيقت را چنانكه بايد مى‏نماياند.
سخنان اين قدسيان معصوم پيرامون شخصيت حضرت ابوالفضل(ع)گستره‏اى وسيع در برابر ديدگان انسان مى‏گشايد و آدمى را به بلنداى عظمت آن سردار دلاور رهنمون مى‏سازد. اين فصل نورانى را با آفتاب سخن زهراى مرضيه(س) آغاز مى‏كنيم تا آفتابى، دليل بر آفتاب شخصيت او باشد:

در نگاه حضرت زهرا(س)

پيامبر اكرم(ص) روز قيامت على(ع) را طلبيده، مى‏فرمايد: نزد فاطمه برو و به او بگو تا آنچه براى شفاعت - گناهكاران - در اين روز بزرگ فراهم ساخته، حاضر كند.
امير مؤمنان نزد حضرت زهرا(س) آمده، مى‏فرمايد: اى فاطمه، براى چنين روزى چه ذخيره‏اى، جهت شفاعت، آماده كرده‏اى؟
آن پاك بانوى والا مقام در جواب على(ع) مى‏فرمايد:
يا اميرَالمؤمنين، كَفانا لَاِجْلِ هذا اَلْمَقام اَلْيَدان اَلْمَقَطْوُعَتانِ مِنْ اِبْنى‏ الْعَبّاس»[2]
اى امير مؤمنان، دو دست بريده پسرم عباس براى مقام شفاعت من كافى است.
برخى از انديشمندان شيفته، درباره مقام ابوالفضل نزد حضرت زهرا(ع)چنين گفته‏اند: يكى از دلباختگان فرزند فاطمه(ع) هر روز، در سه وقت، به زيارت سيدالشهدا(ع) مى‏رفت و در حرم امام حسين(ع) به مرقد مطهر آن حضرت عرض ارادت مى‏كرد، اما كمتر به زيارت حضرت ابوالفضل(ع)موفق مى‏شد و گاهى پس از بيست روز به حرم ملكوتى عباس(ع)مى‏رفت. شبى در عالم رؤيا دخت رسول‏الله(ص) را ديد و به آن بانو سلام كرد، اما بإ؛ه‏ه تعجب بسيار متوجه شد كه بى‏بى روى گردانيد و به او اعتنا نكرد!
به آن حضرت گفت:
پدرم و مادرم فداى شما باد، آيا خطايى از من سر زده كه بى‏اعتنا هستيد؟!
فاطمه زهرا(س) فرمود: به خاطر كوتاهى در زيارت فرزندم!
مرد با حيرت فراوان گفت: من هر روز سه بار به حرم فرزند شما مى‏روم و امام حسين(ع) را زيارت مى‏كنم.
حضرت فرمود: تو فرزندم حسين را زيارت مى‏كنى، ولى به زيارت پسرم عباس نمى‏روى.[3]

صحيفه‏اى از كلام امام سجّاد(ع)

روزى نگاه مهر آفرين حضرت سجّاد(ع) به عبيداللّه، فرزند حضرت ابوالفضل(ع)، افتاد. اشك غم از چشمان مبارك امام(ع) جارى شد و فرمود:
. خداوند عمويم عباس بن على را رحمت كند؛ به تحقيق كه ايثار و جانبازى كرد، جنگ نمايانى نمود و خود را فداى برادرش ساخت تا اينكه دستانش قطع شد. خداوند در برابر اين فداكارى - به‏سان عمويش جعفر طيّار - دو بال به او عنايت كرد تا به يارى آنها همراه ملايكه در بهشت پرواز كند.
همانا عباس نزد خداوند تبارك و تعالى مقامى دارد كه جميع شهدا، در روز قيامت، بر او غبطه[4] مى‏خورند و رسيدن به آن مقام را آرزو مى‏كنند.[5]
امام سجّاد(ع)، كه در صحنه‏هاى مختلف، شهامت و جانبازى عمويش را نظاره كرده است، در اين بخش از سخن خويش رحمت خداوند را براى عمويش آرزو مى‏كند و به مقام والاى وى در جهان ديگر اشاره مى‏كند؛ مقامى كه همه شهيدان آن را آرزو مى‏كنند.
جايگاه كم نظير عباس(ع) در آخرت، حضرت را بر آن داشت تا پس از حضور در كربلا خود دفن پدر عزيزش امام حسين(ع) و عموى فداكارش عباس(ع) را بر عهده گيرد. آن بزرگوار در پاسخ بنى‏اسد، كه از يارى وى در خاكسپارى اين دو جسد مطهر سخن به ميان آوردند، فرمود:
با من هستند كسانى كه يارى‏ام دهند.
اين در حالى است كه بدن امام» را تنها بايد امام غسل دهد و دفن كند.
آرى آن سخنان آسمانى امام سجّاد(ع) و اين برخورد ملكوتى حضرت با پيكر عموى خويش مقام والاى ابوالفضل(ع) را نشان مى‏دهد.[6]

سپيده سخن امام صادق(ع)

امام صادق(ع)، كه عظمت جهان افروز مقامش بسيارى از كور باطنان را وادار به تسليم كرده است، شخصيّت عباس(ع) را از زاويه‏اى دقيق بررسى كرده، صفات برجسته عمويش را به‏طور گسترده بيان مى‏فرمايد. سخنان آن حضرت را مى‏توان به سه بخش تقسيم كرد:
الف) صفات بيست گانه ابوالفضل(ع) با عبارات مختلف؛
ب) درود و سلام امام به مقام پر ابهّت عباس(ع)؛
ج) لعن و نفرين به دشمنان ابوالفضل(ع) و گران به حريم شخصيّت او.
اينك بخش اول كتاب معرفت امام صادق(ع) را مى‏گشاييم و از زبان خليفه خدا در زمين و امام به‏حق ناطق، صفات ارزشمند عباس(ع) را در مى‏يابيم. آن بزرگوار فرمود:
عموى ما عباس‏بن على(ع) چنين صفاتى داشت:
1- بصيرت نافذ،
2- بينش عظيم،
3- ايمان بسيار و شديد،
4- جهاد در محضر امام حسين(ع)،
5- جانبازى و ايثار،
6- شهادت در راه امام خود.[7]
امام صادق(ع) در ادامه زيارت ابوالفضل(ع) بخشى ديگر از خصوصيات برجسته علمدار كربلا را، با عبارت شهادت مى‏دهم»، بر مى‏شمارد و مى‏فرمايد: شهادت مى‏دهم كه تو:
7- [در برابر جانشين رسول اكرم(ص)] در مقام تسليم بودى،
8- امام حسين(ع) را تصديق كردى،
9- به حجت خدا وفادار ماندى،
10- خيرخواه امام خود بودى.[8]
امام ششم(ع) سپس عباس(ع) را چون جنگاوران و شهداى بدر خوانده، مى‏فرمايد:
11- من شهادت مى‏دهم و خدا را نيز گواه مى‏گيرم كه تو راه جنگاوران و شهداى بدر را پيمودى.[9]
آنگاه امام(ع) از ميزان تلاش ابوالفضل(ع) در راه خشنودى خداوند پرده برمى‏دارد و مى‏فرمايد:
12- شهادت مى‏دهم كه تو در خيرخواهى تا آخرين حد تلاش كردى و آنچه در توان داشتى به انجام رساندى.
حضرت صادق(ع) در پايان اين فصل از زيارت، به تبيين جايگاه والاى عباس(ع)مى‏پردازد و مى‏فرمايد كه، در برابر اين فداكاريها، خداوند بزرگ:
13- تو را در جمع شهدا قرار داد،
14- روانت را با ارواح نيكبختان همنشين ساخت،
15- وسيعترين منزل بهشتى و برترين غرفه فردوس را به تو عطا كرد،
16- يادت را در ملأ اعلى بلند ساخت.
ششمين جانشين رسول خدا(ص) در زيارت نيمه رجب نيز خطاب به شهيدان والا و عموى بزرگوارش مى‏فرمايد:
17- اى هدايت يافتگان»!
- اى پاكان از هر پليدى»!
19- . شما پاك و طيّب هستيد و زمينى كه در آن دفن گشتيد پاك و طيّب شده است.[10]
امام صادق(ع) در فصلى ديگر از سخنانش به عظمت مقام ابوالفضل(ع)درود مى‏فرستد و مى‏فرمايد:
سلام خدا و سلام فرشتگان مقرّبش و سلام پيامبران مرسل و بندگان شايسته الهى و سلام همه شهدا و صدّيقان، سلامهاى پاك و طيّب در صبحگاهان و شامگاهان، بر تو باد اى فرزند اميرالمؤمنين.[11]
در بخشى ديگر از سخنان حضرت صادق(ع)، شاهد نفرين بر دشمنان بى‏شرم عباس(ع) هستيم كه با عبارات مختلف بيان مى‏شود:
خدا لعنت كند آن را كه حق تو را نشناخت و حرمت تو را پاس نداشت.
. خدا لعنت كند كسى را كه حق تو را نشناسد و مقام تو را سبك بشمارد.
. خداوند لعنت كند مردمى را كه حرامهاى الهى را در شأن تو حلال شمردند و با كشتن تو حرمت اسلام را زير پا نهادند.[12]

آفتاب كلام حضرت بقيّةاللّه(ع)

سخنان آسمانى معصومان را با دُرّ واژه‏هاى يگانه دُردانه الهى حضرت مهدى(ع)ختم مى‏كنيم. امام عزيزى كه در زيارت ناحيه، خطاب به عموى شهيد خود حضرت ابوالفضل(ع) مى‏فرمايد:[13]
سلام بر ابوالفضل عباس، پورِ اميرمؤمنان(ع) كسى كه:
جان خود را نثار برادرش كرد،
دنيا را وسيله آخرت خود قرار داد،
فداى برادرش شد،
نگهبان بود و سعى بسيار كرد تا آب را به لب تشنگان برساند،
دو دستش در جهاد فى سبيل‏اللّه قطع شد،
خداوند قاتلان او يزيد بن رقاد و حكيم بن طفيل طائى را لعنت كند.[14]
آرى، ماهتاب وجود ابوالفضل(ع) و آفتاب نگاه امامان معصوم(ع)چنان ثمرآفرينى كرده كه صدها سال است قلوب شيعيان و شيفتگان در سراسر عالم به سوى نام و ياد و صحن و سراى عبّاس پر مى‏كشد. از كودكان خردسال تا انسانهاى كهنسال نام ابوالفضل، عباس و قمربنى‏هاشم را ذخيره صداقت سخنان خود و پشتوانه صحت اعمال خويش مى‏دانند[15] و با قسم به نام فرزند ام‏البنين، خويشتن را از گرداب ابهام و ترديد ديگران خلاصى مى‏بخشند. آنان جانها، اموال، فرزندان و ن خاندان خود را در پرتو اين اسم مبارك و مقدس ايمن مى‏دانند، بر اين باور الهى روزها و هفته‏هاى خود را مى‏گذرانند و لب به سپاس خداى سبحان مى‏گشايند. از اين‏رو دشمنانِ آگاه جرأت، برابرى و مبارزه با چنين باورهاى پاك و آسمانى را در خود نمى‏يابند و پليد پيكران ناآگاه نيز تن به ذلّت و خوارى داده، شكست حقيرانه را بر مى‏گزينند.

پی نوشت‌ :

[1]- بحارالانوار، ج 101، ص 270 .
[2]- مولد العباس بن على(ع)، ص 88.
[3]- مولد العباس بن على(ع)، ص 88 .
[4]-غبطه: درخواست نعمت براى خود به همراه بقاى آن براى ديگرى.
[5]- بطل العلقمى، ج 2، ص 108 - 109؛ خصال صدوق، ج 1، ص 68؛ بحارالانوار، ج 22، ص 274 .
[6]- بطل العلقمى، ج 3، ص 224 - 233؛ سردار كربلا، ص 240 .
[7]- العباس بن على، باقر شريف قرشى، ص 36 - 39 .
[8]- مولدالعباس‏بن على(ع)، ص 97؛ العباس بن على، ص 36 - 42 .
[9]- العباس، ص 213؛ مولد العباس بن على(ع)، ص 98؛ العباس بن على، ص 40 .
[10]- العباس بن على، ص 40 - 41؛ مولد العباس بن على(ع)، ص 220 - 285 .
[11]- العباس بن على، ص 38.
[12]- العباس، ص 213 و 220 و 221.
[13]- السلام على ابى‏الفضل العباس بن اميرالمؤمنين، المواسى اخاه بنفسه الآخذ لغده من امسه الفادى له الواقى الساعى اليه بمائه المقطوعة يده، لعن‏اللّه قاتله يزيدبن رقاد الجهنى و حكيم بن الطفيل الطائى.
[14]- بطل‏العلقمى، ج 2، ص 311؛ مولد عباس‏بن على(ع)، ص 98؛ العباس‏بن على، ص 41 - 42 .
[15]- ر.ك: اسرارالشهاده، ص 341 .

منبع:سپهسالار عشق

 



در ادامه انتشار بيانيه هاي سريالي و تحريک آميز صورت گرفت
عصبانيت ميرحسين موسوي از آرامش و امنيت تهران در روز يکشنبه

موسوي با انتشار بيانيه جديدي از هواداران خود خواست تا با سرخورده نشدن در برابر مقاومت مردم ، همچنان به آشوبها و تجمع هاي غيرقانوني خود ادامه بدهند.

به گزارش خبرنگار برنا به نقل از سايت رسمي موسوي(کلمه)،نامزد شکست خورده اصلاح طلبان دقايقي پيش در ادامه بيانيه هاي سريالي خود و همسو با اظهارات امروز مقامات رژيم صهيونيستي و سران گروهک منافقين در بيانيه خود مجددا از اوباش و آشوبگران خواست تا با حضور در تجمع ها و درگيريهاي خياباني و خسته نشدن در برابر مقاومتها و نيتيهاي مردمي ، از آنچيزي که وي به عنوان "قانون" نام مي برد دفاع کنند.
اين در حالي است که روز يکشنبه به دليل عدم انتشار بيانيه از سوي اين نامزد اصلاح طلب،شهر تهران روز آرامي را پشت سر گذاشت و مردم و کسبه صحنه هاي زشت و دور از شأن نظام اسلامي را در سطح شهر و توسط هواداران اين نامزد را شاهد نبودند.
در بيانيه جديد موسوي آمده است:"به كساني كه مردم را به خاطراظهار نظر قانون شكن ناميده اند خبر مي دهم كه بي قانوني بزرگ عدم اعتنا و نقض صريح اصل 27 قانون اساسي از سوي دولت در عدم صدور مجوز براي اجتماعات مسالمت آميز است. آيا مردمي انقلابي كه با مشابه همين اجتماعات ما و شما را از فراموشخانه هاي تاريخ ستم شاهي بيرون آوردند مورد ضرب وجرح قرار گيرند و تهديد به زورآزمايي شوند؟"
در ادامه آمده است:"كشور متعلق به شماست. انقلاب و نظام ميراث شماست. اعتراض به دروغ و تقلب حق شماست. به احقاق حقوق خود اميدوار باشيد و اجازه ندهيد كساني كه براي نااميدي و ارعاب شما مي كوشند خشمتان را برانگيزند. در اعتراضات خود همچنان به پرهيز از خشونت پايبند بمانيد و چون پدران و مادراني دل شكسته با رفتارهاي نامتعارف فرزندانتان در قواي امنيتي برخورد كنيد"
مير حسين موسوي که به اعتقاد اغلب کارشناسان و نخبگان و علما،مسئول اتفاقات و حوادث تلخ اخير تهران مي باشد و تحريکات وي منجر به بروز آشوبها و شهادت جمعي از هموطنانمان شده است،در انتهاي بيانيه خود آورده است:"از خداوند متعال براي اين شهيدان عزيز رحمت و علو درجات مسئلت مي كنم و براي خانواده هاي داغديده شان صبر و اجر آرزو دارم.
ميرحسين موسوي
31 خرداد 1388"


نگاهي به نگاه طرفداران موسوي به خيل جوات» ها
بسته نگه داشتن چشمانِ از پيش بسته

از خود پرسيده ايد چرا وقايع تهران در ديگر شهرها و حتي حومه هاي پرجمعيت تهران که به شدت استعداد برانگيختگي اجتماعي دارند، تکرار نشده است؟ از خود پرسيده ايد چرا کسي در شهرک کاروان و مشيريه و افسريه و سه راه آذري تهران، بر پشت بام الله اکبر نمي گويد؟

سرويس سياسي برنا/ بهروز راسخ
آقاي ميرحسين موسوي،سلام
در چند روزي که از انتخابات مي گذرد به عنوان يک نامزد، يک (به گفته خودتان) انقلابي، يک نخست وزير سابق، يک رييس فرهنگستان، يک استاد دانشگاه و . کارهايي بايد مي کرديد که نکرديد و کارهاي هم کرديد که نبايد مي کرديد.
درباره کرده ها و ناکرده ها فراوان گفته اند و احتمالا فراوان شنيده ايد. مقصود، تکرار آن ها نيست. صحبت از فعل بدي است که در حق بخش بزرگي از طرفداران ساده دلتان در تهران کرديد. طرفداراني که براي رسيدن به آينده اي روشن تر (هرچه باشد) به شما راي دادند. طرفداراني از قيطريه تا ولنجک از آرياشهر تا شهرآرا و از تهرانسر تا تهران وبلا که بيشترشان اگرچه ذيل عنوان شمال شهر نشين» قرار نمي گيرند، اما در نيمه شمالي شهر زندگي مي کنند. آنها به شما راي دادند. نزديکانشان هم به شما راي دادند. دوستانشان هم همينطور. همانهايي که اين شبها بالاي بام مي روند و با تمام حجم صدايشان ميرحسين ميرحسين و الله اکبر مي گويند.
هرکس ديگري حق نداشته باشد، آنها کاملا حق دارند مطمئن باشند که در انتخابات تقلب شده است. آنها همانطور که نتيجه انتخابات نشان داد، در اکثريتند البته در محيطي که در آن زندگي کردهاند، نفس کشيده اند، راه رفته اند، جو تبليغات را ديده اند، انتخاب کرده اند و دست آخر راي داده اند. آن ها در هر جمعي که بوده اند خود را در اکثريت ديده اند؛ در جمعي که درباره گشت ارشاد صحبت مي شود، در جمعي که در آن درباره جمع آوري ديش هاي ماهواره سخن مي گويند و در جمعي که همه بر سر سخيف بودن توزيع سيب زميني و سهام عدالت در ميان روستاييان هم نظرند. بسياري از آنها حتي يک بار با يک نفر که به رييس جمهور منتخب راي داده، هم کلام نشده اند.
براي بسياري از آنها نه تنها واژه دهاتي» که حتي کلمه شهرستاني» هم تحقيرآميز است. و در اين ماجرا البته حق با آنهاست. دهاتي و شهرستاني را آنها نه به طور مستقيم و چهره به چهره که از طريق سينما و تلويزيون ناقص ما شناخته اند. سينما و صدا و سيمايي که دهاتي و شهرستاني جماعت را مظهر پخمگي و جوات بودن» معرفي ميکند و کمتر توصيفي واقعي از زندگي و نيازهاي يک دهاتي يا شهرستاني ارايه ميدهد؛ نيازهايي که اگر حتي به بخش کمي از آن پاسخ داده شود در راي او تاثير ميگذارد.
آقاي موسوي!
در جمع طرفداران شما شعار داده مي شد هرچي جوات مواته. با احمدي نژاده» و کمتر کسي از آنها موقع توجه داشت که تعداد اين جوات موات»ها چقدر است.
اگرچه تقريبا همه قبول داشتند که تعداد اين شهرستاني ها و دهاتي ها از آنها بيشتر است و از قبل پذيرفته بودند که روز انتخابات ارزش راي آنها با راي دهاتي ها و شهرستاني ها و کلا جوات»ها برابر است. اما هيچگاه از اين دو مقدمه به اين نتيجه نمي رسند که اگر کسي به هر علتي دل اينها را به دست آورده باشد، بخش بزرگي از آراي انتخابات را برده است.
آقاي موسوي!
شما و بيشتر از شما ستاد انتخاباتي شما به اين عده از طرفدارانتان بدي کرديد. آنها را به اين باور رسانديد که واقعا تقلب شده است. شما هم چشمان از پيش بسته» آنها را بسته نگه داشتيد؛ بسته به روي واقعيتهاي خارج و حتي جنوب پايتخت. و نتيجه بسته ماندن اين چشمان از پيش بسته بر روي خيل جوات»ها اين است که در خيابانهاي تهران مي بينيم.
آقاي موسوي!
از خود پرسيده ايد چرا وقايع تهران در ديگر شهرها و حتي حومه هاي پرجمعيت تهران که به شدت استعداد برانگيختگي اجتماعي دارند، تکرار نشده است؟ از خود پرسيده ايد چرا کسي در شهرک کاروان و مشيريه و افسريه و سه راه آذري تهران، بر پشت بام الله اکبر نمي گويد؟
آقاي موسوي!
شما طرفدارانتان را در نحوه اي از بي اطلاعي که خود مقصر آن نبودند، نگاه داشتيد. شما به طرفدارانتان هم بد کرديد.

انتهاي خبر // شبکه خبری برنا//230 - 230 - 45//www.BornaNews.ir

نامه هاشمي مورد تمجيد مخالفان امام(ره) و انقلاب است

انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان دانشگاه‌هاي سراسر كشور با صدور نامه‌اي سرگشاده خطاب به اكبر هاشمي رفسنجاني، تأكيد كردند: نامه هاشمي رفسنجاني مورد تمجيد مخالفان امام(ره) و انقلاب بوده و دل‌هاي مردم مسلمان و انقلابي را پر از درد و غصه كرد.

به گزارش فارس متن اين نامه به اين شرح است:
جناب آقاي هاشمي رفسنجاني
سلام عليكم

نامه شما كه ظاهراً خطاب به رهبر معظم انقلاب است، اما از رسانه‌ها و سايت‌هاي خبري سربرآورد را ديديم. نامه‌اي پر از تهديد، اولتيماتوم و در يك كلام فرمان به آشوب. باورش برايمان سخت بود، به نامه شك كرديم و آن را جنگ رواني براي تخريب شما و فضاي انتخابات تصور كرديم. اما وقتي متن كامل نامه را در يكي از سايت‌هاي متعلق به فرزندتان مشاهده كرديم، متاسفانه يقين جاي شك را گرفت.

آقاي هاشمي!
فاين تذهبون! بارها نسبت به اطرافيانتان به شما هشدار داده شده بود. از تجربه‌هاي تلخ ديگران در اين باره، هم خود مطلعيد و هم از سوي ديگران و دوستان واقعي به شما تذكر داده مي‌شد.

آقاي هاشمي!
اگر خود را مورد اتهام مي‌دانيد، باور كنيد راهش فرمان به آشوب‌هاي خياباني نيست، بر هم زدن نظم و امنيت جامعه نيست، زير سوال بردن سلامت انتخابات و خراب كردن اين فضا نيست. راه‌حل اين مشكل يك شكايت ساده در دستگاه قضايي است، كه قطعا با توجه به نفوذي كه شما در دستگاه قضايي داريد، تا اين حد كه يكي از مسئولين قضايي به صراحت و علني نامه مي‌نويسد و رئيس قوه قضائيه را از دعوت رئيس جمهور براي سخنراني در هفته قوه قضائيه در دفاع از شما بر حذر مي‌دارد ، كاري بسيار ساده‌تر از نوشتن نامه‌اي بلند بالا مي‌نمايد.

آقاي هاشمي!
آيا تنها شما هستيد كه مورد تهمت و اتهام قرار گرفته‌ايد؟ مگر دكتر احمدي‌نژاد فردي نبودند كه 4 سال در مقابل موج اتهامات، تمسخر‌ها، ناسزاگوئي‌ها و هرگونه ولنگاري‌ اخلاقي و سياسي عليه دولت مردمي كه پشتوانه‌اش 17 ميليون راي از آحاد جامعه بود، ايستادند؟ آيا ايشان هم روشي مشابه شما اتخاذ نموده‌اند؟ آيا براي ديگران، براي افراد عادي جامعه، كه دستي در قدرت و پشتوانه‌اي از ثروت ندارد، اين حق را قائل مي‌شويد كه هر زماني كه مورد اتهام و تهمت قرار گرفتند، فرمان شورش بدهند؟

آقاي هاشمي!
نوشته شما اينك مورد تمجيد مخالفان امام و انقلاب و راهي است كه در ابتداي نامه به پيمودن آن و فداكاري در راه آن افتخار كرده‌ايد، نامه جنابعالي دل‌هاي مردم مسلمان و انقلابي را پر از درد و غصه و قلب‌هايشان را پر از اندوه و آزده خاطر كرده است.

شك نكنيد آتشفشان‌هايي كه از درون سينه‌هاي سوزان ملت انقلابي و ولايت‌مدار ايران تغذيه مي‌شوند، چندين سال است در جامعه شكل گرفته و نمونه كوچكي از آن در 23 تير 78 در برابر فشفشه‌هاي عده قليل فريب خورده به نمايش درآمد، ولي اين بار اگر به اشارت مقتدايمان به عرصه بيايد نه تنها دامان آنان بلكه تمامي مفسدان و حاميان آنها و غارتگران بيت‌المال را در آتش خشم خود خواهد سوزاند.

سخن بسيار است اما صرفا به همين چند خط بسنده مي‌كنيم.
در آخر؛ آقاي هاشمي! فاين تذهبون! به اصول برگرديد!
والسلام عليكم
اين نامه از سوي انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان دانشگاه‌هاي زير صادر شده است:
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه اصفهان
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه يزد
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي شهركرد
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه شيراز
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه شاهد
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي بابل
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تربيت معلم تهران
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي ايلام
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه اروميه
انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه صنعتي شريف
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه سيستان و بلوچستان
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه سمنان
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي همدان
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي زابل
انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه علوم و فنون دريايي خرمشهر
انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه بوعلي سينا همدان
انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه تهران
انجمن اسلامي دانشجويان مركز آموزش عالي فني كرمانشاه
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي رفسنجان
انجمن اسلامي دانشجويان دانشكده علوم قضايي
انجمن اسلامي دانشجويان پرديس قم دانشگاه تهران
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي آمل
انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه اراك
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي اروميه
انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه مازندران
انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه قم
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي سبزوار
انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه آزاد اهواز
انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه هرمزگان
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي زاهدان
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه نيما محمود آباد مازندران
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي شاهرود
انجمن اسلامي دانشجويان آموزشكده فني دختران كرمانشاه
انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه علوم پزشكي جندي شاپور اهواز
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه مهرگان محلات
انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه ياسوج
انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه شهركرد
انجمن اسلامي دانشجويان مركز آموزش عالي فني اميركبير اراك
انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه دريانوردي و علوم دريايي چابهار
انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه شهيد چمران اهواز


گلچينی از بيانات رهبر انقلاب اسلامی درباره‌ی انتخابات رياست جمهوری اسلامی ايران


1. سرمايه‌گذاری انسانی
انتخابات سرمايه‏گذارى عظيم ملت ايران است؛ مثل اين‌كه شما سرمايه‏ى سنگين و عظيمى را در بانك می‌گذاريد، بانك با آن كار می‌كند و شما از سودش استفاده می‌كنيد؛ انتخابات يك چنين چيزى است. ملت ايران سرمايه‏گذارى عظيمى را می‌كند، سپرده‏گذارى بزرگى را انجام می‌دهد و سود آن را می‌برد. آراء يكايك شما مردم سهمى است از همان سرمايه‏گذارى و سپرده‏گذارى. هر رأيى كه شما در صندوق مى‏اندازيد، مثل اين است كه يك بخشى از پول آن سپرده را داريد تأمين می‌كنيد. يك رأى هم اهميت دارد. هرچه انتخابات پرر باشد، عظمت ملت ايران بيشتر در چشم مخالفان و دشمنانش ديده خواهد شد؛ براى ملت ايران حرمت بيشترى خواهند گذاشت؛ دوستان شما هم در دنيا خوشحال می‌شوند. عظمت ملت ايران را حضور مردم در انتخابات نشان می‌دهد.
بيانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) 1/1/1388

2. ثمره مردم‌سالاری دينی

انتخابات در كشور ما يك حركت نمايشى نيست. پايه‏ى نظام ما همين انتخابات است. يكى از پايه‏ها، انتخابات است. مردم‏سالارى دينى با حرف نمی‌شود؛ مردم‏سالارى دينى با شركت مردم، حضور مردم، اراده‏ى مردم، ارتباط فكرى و عقلانى و عاطفى مردم با تحولات كشور صورت می‌گيرد؛ اين هم جز با يك انتخابات صحيح و همگانى و مشاركت وسيع مردم ممكن نيست. اين مردم‏سالارى، عامل پايدارى ملت ايران است. اين‌كه شما توانسته‏ايد در طول اين سى‌سال از نهيب ابرقدرت‌ها نترسيد، اين‌كه ابرقدرتها هم غير از نهيب نتوانستند ضربه‏ى اساسى به شما بزنند، اين‌كه جوانان كشور در ورود به ميدان‌هاى گوناگون اين شجاعت و اخلاص را نشان می‌دهند، ناشى از مردم‏سالارى دينى است.
بيانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) 1/1/1388
3. هديه‌ی امام
انتخابات نماد حركت اسلامى در كشور ماست. انتخابات، هديه‌ى اسلام به ملت ماست. امام بزرگوار ما حكومت اسلامى به روش انتخاباتى را به ما ياد داد. حكومت اسلامى در ذهن‌ها و خاطره‌ها به شكل خلافت‌هاى موروثى به يادگار مانده بود؛ خيال مى‌كردند حكومت اسلامى يعنى مثل خلافت بنى‌اميه و بنى‌عباس يا خلافت تركان عثمانى؛ يك نفر با نام و شكل ظاهرى خليفه، اما با باطن و عمل فرعون و پادشاهان مستبد؛ بعد هم كه از دنيا مى‌رود، يك نفر را به جاى خود معين كند. در ذهن مردم دنيا، حكومت اسلامى به اين شكل تصوير مى‌شد؛ كه بزرگترين اهانت به اسلام و حكومت اسلامى بود. امام، حكومت اسلامىِ به روش انتخابات مردم و حضور مردم و تعيين منتخب مردم را - كه لبّ اسلام است - بار ديگر براى مردم ما معنا كرد و در جامعه‌ى ما تحقق بخشيد.
بيانات در مراسم شانزدهمين سالگرد ارتحال امام خمينى (ره) 14/3/8413
4. مسئله‏ى اول، شركت در انتخابات
انتخاب رئيس جمهور يعنى انتخاب رئيس قوه‏ى مجريه و كسى كه اغلب امكانات كشور در اختيار اوست. و مى‏بينيد اگر چنان‌چه رئيس جمهورى شور و نشاط و شوق و اراده داشته باشد، چه خدمات بزرگى را براى اين كشور انجام می‌دهد؛ می‌خواهند اين نباشد. من عرض می‌كنم: همه بايد اصرار داشته باشيد كه در انتخابات شركت كنيد. به نظر من مسئله‏ى اول در انتخابات، مسئله‏ى انتخاب اين شخص يا آن شخص نيست؛ مسئله‏ى اول، مسئله‏ى حضور شماست. حضور شماست كه نظام را تحكيم می‌كند، پايه‏هاى نظام را مستحكم می‌كند، آبروى ملت ايران را زياد می‌كند، استقامت كشور را در مقابل دشمنى‏ها زياد می‌كند و دشمن را از طمع ورزيدن به كشور و از فكر ضربه زدن و توسعه و فساد و فتنه منصرف ميكند. اين يك مسئله‏ى بسيار مهم است؛ پس مسئله‏ى اول، شركت در انتخابات است.
بيانات در جمع مردم استان كردستان‏ در ميدان آزادى سنندج‏ 22/2/1388
5. برای حضور حداكثری تلاش كنيد
مسأله‌ى اول، مشاركت است. در زمينه‌ى مشاركت مردم، هر طور كه مى‌توانيد، روى خانواده‌ها و دوستانتان كار كنيد. مشاركت، يكى از اساسى‌ترين مسائل است. حضور مردم براى پيشرفت و صيانت كشور لازم است. نه اين‌كه اگر عده‌ى زيادى شركت نكردند، اين‌ها به نظام نه» گفته‌اند؛ به‌هيچ‌وجه اين‌طورى نيست. آن‌هايى كه به‌خاطر نه» گفتنِ به نظام نمى‌آيند، درصد خيلى كمى‌اند. يك‌عده به‌خاطر بى‌حالى نمى‌آيند؛ يك‌عده به‌خاطر بى‌حوصلگى نمى‌آيند؛ يك‌عده روز جمعه كار ديگرى دارند و نمى‌آيند؛ اين‌ها را شما راه بيندازيد. والّا كسانى‌كه معتقد به نظام و قانون اساسى نيستند و دلشان براى بيگانگان و نفوذ آن‌ها پر مى‌زند و منتظر آمدن بيگانگان هستند، درصد بسيار كمى‌اند.
بيانات در ديدار دانشجويان بسيجى 5/3/1384
6. رأی دادند تا نه بگويند!
اين‌ها هيچ‌وقت دست از بدگويى كردن نسبت به جمهورى اسلامى و هر تشكيلاتى در دنيا كه با آن موافق نباشند، برنمى‌دارند. اگر مردم ايران در يك انتخابات پرشور شركت كنند، يك‌طور حرف مى‌زنند؛ اگر شركت نكنند، يك‌طور ديگر حرف مى‌زنند. در انتخابات دوم خرداد سال هفتادوشش- كه انتخابات پرشورى شد؛ جمعيت عظيمى شركت كردند كه البته بى‌سابقه نبود و آن درصد قبلاً هم در بعضى از انتخابات‌هاى ديگر شركت كرده بودند؛ اما در آن انتخابات درصد بسيار خوبى شركت كردند- راديوهاى بيگانه گفتند ملت ايران جمع شدند و رأى در صندوق‌ها ريختند، براى اين‌كه به جمهورى اسلامى بگويند نه! شما را به خدا ببينيد؛ مردم به دعوت رهبرى، نظام و مسؤولان آمدند و مسؤولى را براى جمهورى اسلامى انتخاب كردند. وقتى كه شلوغ بود و جمعيت پاى صندوق‌ها با درصد بالا شركت كردند، آن‌طور گفتند؛ در انتخابات شوراها هم كه در شهرهاى بزرگ، مخصوصاً تهران، شركت مردم خيلى پايين بود، باز گفتند مردم شركت نكردند؛ يعنى به جمهورى اسلامى گفتند نه! بنابراين و به‌نظر آن‌ها اگر مردم در انتخابات شركت كنند، گفته‌اند نه؛ اگر شركت هم نكنند، گفته‌اند نه! تبليغات دشمن اين‌گونه است. هرچه هم مردم شركت كنند، تبليغات دشمن هست.
ديدار استادان و دانشجويان قزوين26/9/1382

7. آبروی ملی

از حدود يك سال پيش، دستگاه‌هاى تبليغاتى دشمنان ملت ايران، با يك شيب ملايمى شروع كردند عليه اين انتخابات حرف زدن و اقدام كردن و مطلب ساختن؛ دستگاه‌هاى امنيتى‏شان هم مشغول شدند به خبرگيرى و گمانه‏زنى و پيشنهاد دادن. روى اين انتخابات حساسند. در درجه‏ى اول، هدفشان تعطيل شدن انتخابات است كه انتخابات نباشد. درست در نقطه‏ى مقابل خواست دشمنان، همه‏ى ما بايد در انتخابات حضور فعالى داشته باشيم. انتخابات آبروى ملى ماست؛ انتخابات يكى از شاخص‌هاى رشد ملى ماست؛ انتخابات وسيله‏اى براى عزت ملى است. وقتى ببينند كه ملت ايران با شور و با شعور و با درك كامل و آگاهى پاى صندوق‌هاى رأى می‌روند، معنايش چيست؟ معنايش اين است ملت براى خود حق و توان تصميم‏گيرى قائل است؛ می‌خواهد در آينده‏ى كشور اثر بگذارد و مسئولان كشور و مديران اصلى كشور را انتخاب كند.
بيانات در جمع مردم استان كردستان‏ در ميدان آزادى سنندج‏ 22/2/1388
8. بهانه‌های بنی‌اسراييلی!
بنده معتقدم كه در اين انتخابات، ملت بايد به عنوان يك تكليف و يك حق شركت كند. دشمنان ما مى‌خواهند اصلاً انتخابات برگزار نشود. چرا؟ براى اين‌كه بتوانند شاهدى بياورند كه در ايران مردم‌سالارى و دمكراسى نيست. وقتى ما انتخابات برگزار مى‌كنيم، حربه‌ى آنها گم مى‌شود. بنابراين اولين خواسته‌هاى آن‌ها برگزار نشدن انتخابات است. گام دوم اين است كه اگر نتوانستند، انتخابات را متهم كنند. خواهند گفت در انتخابات تقلب شده؛ خواهند گفت انتخابات تبعيض‌آميز است؛ خواهند گفت چرا فلانى رد صلاحيت شد. آن‌جايى هم كه رد صلاحيت نيست، باز همين حرف‌ها را مى‌گويند. در انتخابات دور دوم شوراها مطلقاً رد صلاحيت نبود. همان آدم‌هايى كه واقعاً به نظام عقيده‌يى ندارند، آمدند در انتخابات شركت كردند و به‌خاطر بى‌اعتنايى مردم رأى هم نياوردند؛ اما باز هم حرف مى‌زنند! به‌هرحال اين‌ها انتخابات را زير سؤال مى‌برند. دشمن با يك انتخابات موفق، سراسرى و پُرشور مخالف است.
بيانات در ديدار دانشجويان و اساتيد دانشگاه‌هاى استان كرمان 19/2/84
9. از كاه، كوه نسازيد!
انتخابات در دوره‏هاى گذشته سالم بوده. در مواردى كه شبهاتى پيش مى‏آمد، ما فرستاديم تحقيق كردند، دنبال كردند. در يكى از مجالس گذشته شايعاتى پيدا شد، بعضى‏ها دلايلى آوردند، حرف‌هايى زدند كه انتخابات ناسالم است؛ توقع داشتند كه در برخى از شهرهاى مهم از جمله تهران، انتخابات ابطال شود. ما افراد وارد و مطلعى را فرستاديم تحقيق كردند، مطالعه كردند؛ ديدند نه، خدشه در انتخابات نيست. در بين هزارها صندوق ممكن است در دو تا، پنج تا صندوق خدشه‏هايى به وجود بيايد. اين، انتخابات را خراب نمی‌كند. اين هم مال بعضى از اوقات بوده است. گاهى يك گروهى، يك جناحى - از اين جناح‌هاى معمولى كشور كه شماها اين جناح‏بندى‏ها را می‌شناسيد - كه بر سر كار بودند، نتيجه‏ى انتخابات به ضرر آن‌ها و به نفع جناح مقابل شده؛ مكرر اين اتفاق افتاده. چطور اين انتخابات را كسى ممكن است زير سؤال ببرد؟
بيانات در ديدار جمعى از معلمان، پرستاران و كارگران 9/2/1388
10. ورودى‌هاى ميدان سياست بايد كنترل شود
يقيناً ورودى‌هاى ميدان سياست بايد كنترل شود. ميدانِ اداره‌ى كشور و مديريت كشور است؛ مگر شوخى است؟ يك كشور را مى‌خواهند دست يك نفر بسپرند؛ لذا بايد ورودى‌هاى اين ميدان كنترل شود و معلوم گردد كسى كه دارد مى‌آيد، كيست؛ اصلاً عُرضه‌ى اين كار را دارد يا ندارد؛ بعد، اعتقاد به اين كار دارد يا ندارد؛ بعد، اصلاً مى‌فهمد در كشور چه كار بايد كرد يا نه. ملاك‌هايى وجود دارد؛ بايد كسانى باشند كه اين ملاك‌ها را ببينند و بسنجند؛ قانون اساسى اين را پيش‌بينى كرده. شما معيارها را مى‌دانيد. خوشبختانه كشور ما كشور جوانى است؛ لذا چهره‌ى جوان كشور اقتضاء مى‌كند كه يك نشاط خوب و قوى و جوانانه در كل دستگاه اجرايى وجود داشته باشد. نگاه كنيد ببينيد واقعاً چه كسى طرفدار انقلاب و طرفدار دين و طرفدار عدالت و طرفدار عدم تبعيض بين فقير و غنى است؛ چه كسى كفايت و دنبال‌گيرى و نشاط لازم را دارد؛ چنين كسى را پيدا كنيد.
بيانات در ديدار دانشجويان بسيجى 5/3/1384
11. از جاده‌ی انصاف خارج نشويد
كسانى كه براى انتخابات خود را نامزد می‌كنند، بدانند كه انتخابات يك وسيله‏اى است براى بالا بردن توان كشور، براى آبرومند كردن ملت؛ انتخابات فقط ابزارى براى قدرت‏طلبى نيست. اگر بناست اين انتخابات براى اقتدار ملت ايران باشد، پس نامزدها بايستى به اين اهميت بدهند و اين را در تبليغاتشان، در اظهاراتشان و در حضورشان رعايت كنند. مبادا نامزدها در اثناى فعاليت‌هاى انتخاباتىِ خودشان جورى رفتار كنند و حرفى بزنند كه دشمن را به طمع بيندازند. رقابت‌ها را منصفانه كنند، حرف‌ها را منصفانه كنند، از جاده‏ى انصاف خارج نشوند. خوب، به طور طبيعى هر نامزدى حرفى دارد و حرف مقابل خود را رد ميكند؛ اين رد و ايراد فى نفسه اشكالى ندارد؛ اما مشروط بر اين‌كه تويش بى‏انصافى نباشد، كتمان حقيقت نباشد. ميدان براى همه باز است؛ بيايند در ميدان انتخابات خود را بر مردم عرضه كنند. اختيار با مردم است؛ مردم هر جورى كه فهميدند، تشخيص دادند، هشيارى آن‌ها به آن‌ها كمك كرد، ان‏شاءاللَّه همان جور عمل خواهند كرد.
بيانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) 1/1/1388
12. مردم چه تقصيری دارند؟
آن كسانى هم كه دستى در تبليغات دارند، فضاى سياسى كشور را آشفته نكنند؛ بدگويى از اين، اهانت به آن، معارضه‌ى جناح‌هاى سياسى با هم. مردم چه تقصيرى كرده‌اند كه بايستى ذهن آن‌ها به خاطر انگيزه‌هاى مختلف سياسى اشخاص و گروه‌ها و جناح‌ها و مجموعه‌ها، آشفته و مغشوش شود. اين‌ها بگذارند فضاى انتخابات سالم باشد. البته هركس حق دارد از خود و نامزد انتخاباتى خود دفاع و حمايت كند؛ اين مانعى ندارد. تبليغات در حد متعارف و بدون اسراف و زياده‌روى، خيلى خوب است؛ اما اهانت، تخريب و بدگويى - اين‌كارهايى كه جزو رسوم زشت بعضى از كشورهاى غربى است - را كنار بگذارند؛ بگذارند مردم در يك فضاى آرام، با تشخيص، با بصيرت و بدون سراسيمگى انتخاب كنند.
خطبه‌هاى نماز عيد سعيد فطر به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامی 2/8/1385

13. رحمت الهی آلوده نشود
بعضى از تخريب‌ها البته از روى بى‌توجهى بود؛ بعضى از آقايان و نامزدها يا طرفداران آن‌ها با محاسباتى، حرف‌هايى نسبت به نظام زدند كه واقع‌بينانه نبود؛ خيلى از مثبتات نظام، از كارهاى بزرگ نظام ناديده گرفته شد و سياه‌نمايى شد. و پيشرفت‌هاى عظيمى كه به وسيله‌ى دولت‌ها در اين سال‌ها به وجود آمده، نديده گرفته شد؛ اين‌ها از روى غفلت بود، ليكن بعضى از اين تخريب‌ها از روى غفلت نبود. تعدادى از نامزدهاى انتخابات رياست جمهورى مورد تخريب قرار گرفتند؛ تخريب‌هاى غير منصفانه و ناجوانمردانه. اين، حادثه‌ى بدى بود. رحمت الهى را نبايد با اين‌گونه كارها آلوده كرد.
بيانات در ديدار رئيس و مسؤولان قوه‌ى قضائيه و خانواده‌هاى شهداى فاجعه‌ى هفتم تير 7/4/1384
14. آب در آسياب دشمن نريزيد
دشمنان ايران و ايرانى می‌دانند كه مايه‏ى ايستادگى و اقتدار اين ملت و اراده‏ى مستحكم او، همين ايمان اسلامى او بود؛ می‌خواهند اين را از او بگيرند. آن‌ها تبليغات جهانى را در همين جهت سازماندهى می‌كنند. ما بايد هوشيار باشيم؛ مسئولين ما بايد هوشيار باشند؛ نامزدهاى انتخابات بايد هوشيار باشند. مبادا نامزدهاى انتخابات رياست جمهورى در تبليغات خود براى دل‌خوشى دشمنان حرفى بر زبان جارى كنند. رضايت خدا را بايد در نظر گرفت، رضايت اولياء را بايد در نظر گرفت. آن چيزى را بايد معيار قضاوت قرار داد كه مايه‏ى ايستادگى ملت است، مايه‏ى استحكام ملت است، مايه‏ى استقامت مردم است و او پايبندىِ محكم به اسلام است.
بيانات در جمع تعدادى از خانواده‏هاى شهداء 3/3/1388
15. مردم را نگران نكنيد
نامزدهاى محترمى كه تاكنون نام‏نويسى كرده‏اند و مشغول تبليغات و اظهاراتى هستند. سعى كنند با انصاف عمل كنند. اثبات و نفى‏شان با توجه به حق و صدق باشد. چيزهايى را كه انسان می‌شنود، باور نمی‌كند كه از زبان نامزدها و آن كسانى كه دنبال اين مسئوليت‌ها هستند، از روى صدق و صفا خارج شده باشد. گاهى انسان حرف‌هاى عجيب و نسبت‌هاى عجيبى می‌شنود. اين حرف‌ها مردم را نگران می‌كند؛ كسى را هم به گوينده‏ى اين حرف‌ها دلبسته و علاقه‏مند نمی‌كند! نامزدهاى محترم توجه داشته باشند: اذهان عمومى را تخريب نكنند. اين همه نسبت خلاف دادن به اين و آن، تخريب‌كننده‏ى اذهان مردم است؛ واقعيت هم ندارد؛ خلاف واقع هم هست. بنده كه از همه‏ى اين آقايان اوضاع كشور را بيشتر می‌دانم و بهتر خبر دارم، می‌دانم كه بسيارى از اين مطالبى كه بعنوان انتقاد درباره‏ى وضع كشور و وضع اقتصاد و اين‌ها می‌گويند، خلاف واقع است؛ اشتباه می‌كنند. ان‏شاءاللَّه اشتباه است. اميدواريم كه خداوند متعال براى اين ملت خير و صلاح و آبادانى كامل را مقدر فرموده باشد.
بيانات در جمع مردم استان كردستان‏ در ميدان آزادى سنندج‏ 22/2/1388
16. اختيارات بی‌نظير در اختيار رييس‌جمهور
انتخابات يك حادثه‌ى مهم است؛ چون مردم اختيار كشور را براى مدت چهار سال به دست انسانى خواهند داد؛ و اوست كه مى‌تواند در اين مدت بودجه و درآمد و نيروى انسانى و سازمان‌هاى كشور را به‌كار بگيرد؛ يا درست، يا خداى نكرده نادرست؛ يا كامل، يا خداى نكرده ناقص؛ يا همراه با صحت عمل، يا خداى نكرده دچار شائبه‌هاى سوءعمل؛ يا با توجه به نيازهاى مردم، متوجه به باز كردن گره‌هاى زندگى مردم، متوجه به رفع مشكلات انبوهى كه وجود دارد، يا خداى نكرده بى‌اعتنايى به اين‌ها. پس انتخابات از اين جهت بسيار مهم است كه ملت ايران مى‌خواهد اداره‌ى كشور را براى چهار سال به دست انسانى بسپرد كه از لحاظ قانونى اختيارات بسيار وسيعى دارد، امكانات بى‌نظيرى در اختيار دارد و مى‌تواند ملت و كشور را چهار سال و يا حتّى بيش از چهار سال جلو ببرد؛ و مى‌تواند متوقف نگه دارد يا خداى نكرده به عقب برگرداند.
بيانات در مراسم شانزدهمين سالگرد ارتحال امام خمينى (ره) 14/3/1384
17. توصيه به نامزدها
به آقايان محترمى كه در اين ميدان هستند، اين چند توصيه را عرض مى‌كنيم: در تبليغاتشان ارزش‌هاى نظام را نديده نگيرند؛ همديگر را تخريب نكنند و از دادن آمارهاى سست بپرهيزند. با مردم با كمال صداقت حرف بزنند؛ هرچه عقيده‌شان هست، به مردم بگويند. اگر بخواهند در دل مردم اثر بگذارند، اين صداقت، بيشتر در دل مردم اثر مى‌گذارد. آن چيزى كه حقيقتاً عقيده و نيت آن‌هاست، آن را به مردم بگويند؛ اختيار با مردم است كه چيزى را انتخاب كنند. وحدت ملى را خدشه‌دار نكنند. طورى نباشد كه به خاطر جذب يك دسته يا يك گروه، حرفى بزنند كه وحدت ملت خدشه‌دار شود. وعده‌هايى كه معلوم است نمى‌توانند به آن‌ها عمل كنند، به مردم ندهند. آن‌چه كه در چارچوب قانون اساسى است و امكانات مملكت از امكانِ آن حكايت مى‌كند، آن را به مردم بگويند. بله، به مردم قول بدهند كه اگر رأى آوردند، با همه‌ى قوا و قدرتِ خودشان و با اتّكال به خدا و با اتّكاى به مردم، مديريت عالى و كلان كشور را در دست مى‌گيرند و پيش مى‌برند؛ خذها بقوّة»؛ با قوت اين مأموريت را به دست بگيرند و پيش بروند و در هيچ‌جا ضعف نشان ندهند.
بيانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران 28/02/1380
. هميشه نگران تبليغاتم
يكى از كارهايى كه بنده - چه در تبليغات انتخابات مجلس و چه در انتخابات رياست جمهورى - هميشه نگران آن هستم، اين است. نه خودشان تبليغات پُرخرج كنند، نه به طرفدارانشان اجازه دهند. بعضى افراد ممكن است بگويند به ما ربطى ندارد؛ اين كار پُرخرج را ديگران مى‌كنند. شما بگوييد نكنند. خوشبختانه آن‌گونه كه اطّلاع پيدا كردم، ساعت‌هاى فراوانى براى نامزدها وقت گذاشته‌اند كه از طريق تلويزيون و راديو با مردم حرف بزنند. خيلى خوب؛ اين بهترين تبليغات است. راديو و تلويزيون همه‌جا وجود دارد؛ چه نيازى هست كه براى تبليغات گوناگونِ رنگينى كه بعضى جاها مى‌كنند، پول زيادى مصرف شود كه احياناً بعضى افراد هم نتوانند خودشان آن خرج را كنند و مجبور باشند از كسانى بگيرند و خداى نكرده وام‌دار شوند؟
بيانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران 28/2/1380
19. گره را باز كنيد!
مردم از دعواهاى سياسى و اختلافات سياسى و من خوبم و تو بدى خسته‌اند؛ مردم اين چيزها را دوست نمى‌دارند. در كشور كارهاى زيادى هست كه بايد انجام بگيرد؛ كارهاى زيادى هم انجام گرفته است. مشكلات فراوانى وجود دارد كه بايد برطرف شود؛ گره‌هايى هست كه بايد باز شود. در كشور بايد فساد ريشه‌كن شود؛ تبعيض نباشد؛ به طبقه‌ى مستضعف و محروم - بخصوص مستضعفينِ بى‌دست و پا - به‌طور ويژه توجه شود؛ اين‌ها وظايف اسلامى ماست؛ وظايفى است كه قانون اساسى بر دوش همه‌ى مسؤولان كشور گذاشته است؛ هيچ‌كس نمى‌تواند خود را از اين كارها بركنار بدارد. دعواهاى لفظى، شعارهاى لفاظى‌گونه، اسم از مفاهيم مبهم و بى‌سروته آوردن، مشكل مردم را حل نمى‌كند؛ مردم احتياج دارند به اين‌كه در ميدان عمل و كار، با لجن‌هايى كه نمى‌گذارد اين درياچه‌ى مصفا طراوت لازم را داشته باشد، مبارزه شود.
بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم 25/3/1384
20. رييس جمهوری برای همه
اختلاف نظرهايى كه در دوران انتخابات پيش مى‌آيد، ممكن است كدورت‌هايى را بين بعضى از برادران و خواهران به‌وجود بياورد؛ نگذاريد اين كدورت‌ها باقى بماند. فرض كنيد يكى از شما دو رفيق، طرفدار يك نفر هستيد؛ ديگرى هم طرفدار يك نفر ديگر. در مقام بحث و مجادله، شما مى‌خواهى حرف خودت را ثابت كنى؛ او هم مى‌خواهد حرف خودش را ثابت كند؛ لذا ممكن است از هم كدورت پيدا كنيد. اين كدورت‌ها روز جمعه بايد زير خاك دفن شود و تمام گردد. كسى كه روز جمعه با انتخاب مردم برگزيده شد، او ديگر رئيس جمهور همه است؛ چه كسانى كه به او رأى داده‌اند، چه كسانى كه به ديگرى رأى داده‌اند. همه موظفند نسبت به كسى كه رئيس جمهور شد، همكارى و همدلى نشان دهند. كسى كه شوراى نگهبان او را تأييد كرده است، در واقع مُهر صلاحيت به او زده است. اختلاف و دعوا سر پيدا كردن صالح‌تر است.
بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم 25/03/1384
21. هركس برنامه‌هاى خودش را بگويد
من به همه‌ى كسانى كه نامزد انتخابات رياست جمهورى هستند و طرفداران آن‌ها صميمانه عرض مى‌كنم كه فضاى كشور را فضاى دشمنى و نقار و تشنج و اختلاف نكنند. البته ملت اين‌طور نيستند؛ گروهى هستند كه اگر مجموع‌شان را بشمريم، به چند هزار نفر نمى‌رسند - بالاخره هر كس طرفدارانى دارد – اين‌ها فضاى رومه‌ها و دستگاه‌هاى ارتباط جمعى را متشنج مى‌كنند. فضا بايد دوستانه باشد؛ هر كس حرف‌هاى خودش را بزند و برنامه‌هاى خودش را بگويد و كارى را كه خودش مى‌تواند بكند، بيان كند؛ به ديگران چه كار دارند؟ فضا را متشنج نكنند؛ فضا را برادرانه و صميمانه بكنند.
بيانات در ديدار خانواده‌هاى شهدا 3/3/1384
22. مسابقه خدمت
انتخابات در كشور ما بايد مسابقه‌اى براى خدمت باشد، نه مسابقه‌اى براى كسب قدرت. انتخابات اسلامى اين‌گونه است. آن‌جايى كه دعوا بر سر قدرت است، آن‌طورى مى‌شود كه شما در بعضى از انتخابات دنيا مشاهده مى‌كنيد. يك نمونه‌اش را هم در انتخابات اخير امريكا ديديد. آن‌جا دعوا بر سر قدرت است؛ دست به يقه‌اند؛ هر طرف مى‌خواهد قدرت را به حزب و مجموعه‌ى خودش منتقل كند. مسأله، مسأله‌ى كسب قدرت است. صريحاً هم مى‌گويند: تلاش مى‌كنيم تا به قدرت و مقام برسيم. در منطق اسلامى، قدرت و عزّت و آبرو و خوش‌نامى و امكانات، فقط و فقط براى خدمت به مردم و حركت دادن خود و جامعه و كشور در راه نظام مقدّس اسلامى و رسيدن به آرمانهاى بلندى است كه انسان‌ها نيازمند آنند. اين مسند، مسابقه براى خدمت و زحمت‌كشى است.
بيانات در جمع كثيرى از مردم استان گيلان در استاديوم شهيد عضدى شهرستان رشت 11/2/1380

23. خصوصيات كانديدای اصلح
به همه‌ى برادران و خواهران و همه‌ى ملت عزيز ايران سفارش مى‌كنم كه فضاى انتخابات را، هم گرم و هم سالم نگه دارند. كسانى كه به يك نامزد انتخاباتى علاقه‌مندند، مراقب باشند به خاطر علاقه‌ى به او، نامزد ديگر را تخريب نكنند؛ اين بين مردم اختلاف و نقار ايجاد مى‌كند؛ علاوه بر اين‌كه تخريب اساساً كار درستى نيست و فايده‌يى هم ندارد. كسى كه با تخريب يك نامزد انتخاباتى مى‌خواهد آراء او را كم كند، به مقصود خودش دست پيدا نمى‌كند؛ هم يك كار غلط و خلاف منطق و در موارد بسيارى خلاف شرع انجام مى‌گيرد، هم فايده‌يى گير او نمى‌آيد. فضا را سالم نگه داريد. شما از نامزد خودتان حمايت كنيد، ديگران هم از نامزد خودشان حمايت كنند و به او رأى دهند. در پيدا كردن نامزد مورد نظر دقت كنيد. به كسى گرايش پيدا كنيد كه به دين مردم، به انقلاب مردم، به دنياى مردم، به معيشت مردم، به آينده‌ى مردم و به عزت مردم اهميت مى‌دهد.
بيانات در مراسم شانزدهمين سالگرد ارتحال امام خمينى (ره) 14/3/1384
24. حمايت از معيارها
البته بديهى است كه رهبرى از فرد خاصى حمايت نمى‌كند؛ از معيارها حمايت مى‌كند. ما دنبال اين هستيم كه اين معيارها تحقق پيدا كند. بنده دنبال اين هستم كه شخصى سر كار بيايد و قوه‌ى مجريه را اداره كند كه خود را خدمت‌گزار مردم بداند و توانايى داشته باشد و به آرمان‌هاى امام و نظام اسلامى معتقد و پايبند باشد و حقيقتاً عدالت و مبارزه‌ى با فساد براى او حائز اهميت باشد.
بيانات در اجتماع بزرگ مردم كرمان 11/2/1384

25. انتخاب اصلح، تشخيص خود مردم

درباره‏ى موضع رهبرى در مورد انتخابات، گمانه‏زنى و شايعه و اين‌ها همشيه بوده و خواهد بود. بنده يك رأى دارم، آن را در صندوق مى‏اندازم. به يك نفرى رأى خواهم داد، به هيچ‌كس ديگر هم نخواهم گفت كه به كى رأى بدهيد، به كى رأى ندهيد؛ اين تشخيص خود مردم است. بنده گاهى از دولت حمايت می‌كنم، دفاع می‌كنم؛ بعضى سعى می‌كنند براى اين كار معناى نادرستى جعل و ابداع كنند. نه، من از دولت‌ها هميشه دفاع می‌كنم؛ منتها اگر دولتى بيشتر مورد تهاجم قرار گرفت و احساس كردم حملات غير منصفانه‏اى می‌شود، بيشتر دفاع می‌كنم. من طرفدار اِعمال انصافم؛ من می‌گويم بايد منصف باشيم. رفتارها را نگاه كنيم؛ اين ربطى به انتخابات ندارد، بحث انصاف و بى‏انصافى است. حمايت كردن از خدمت‌گزاران در كشور، وظيفه‏اى است كه هم من دارم، هم همه دارند؛ اين مربوط به اعلام موضع انتخاباتى نيست.
بيانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) 1/1/1388
26. ذوب در هدف
دنبال آرمان‌هاى حقيقى در قالب و لباس عملى آن بگرديد. نه بايد دنبال ايده‌آل‌هايى بود كه عملى و اجرايى نيستند، نه بايد به كم قانع شد و از آن آرمان‌ها دور ماند. آنچه همواره بايد مورد نظر باشد، چشم‌انداز بيست‌ساله است؛ اين چشم‌انداز خيلى مهم است. و من به شما عرض كنم؛ به شهادت افرادى كه كارشناس و متخصص اين كار هستند، اين چشم‌انداز كاملاً عملى است؛ يعنى به ‌هيچ‌وجه در آن، بلندپروازى‌هاى بيهوده و بى‌پشتوانه وجود ندارد. درست نگاه كنيد، دقت كنيد و چشم‌انداز بيست‌ساله را بخوانيد. ما ملت ايران با اين قانون اساسى جامع و با اين اركان نظام- اگر خوب كار كنند و درست كار كنند- مى‌توانيم در ظرف بيست سال كشور خود را به نقطه‌ى اوج و قله‌اى كه در اين چشم‌انداز تصوير شده، برسانيم. سياست‌ها را در نظر داشته باشيد. سياست‌ها بر اساس اين چشم‌انداز تنظيم شده است. قانون‌ها بايد با سياست‌ها هماهنگ باشد؛ يعنى در دل سياست‌ها جا بگيرد و به سمت اين چشم‌انداز حركت كند. آن چشم‌انداز هم بر پايه‌ى اسلام است. بايد همه‌ى وقت و همت و شغل را مصروف همين اهداف كرد و در واقع ذوب در اين اهداف شد.
ديدار با نمايندگان هفتمين دوره‌ى مجلس شوراى اسلامى 27/3/1383
27. پيشرفت و عدالت، دو روی سكه
برای دهه‌ی چهارم. دو شاخص عمده وجود دارد كه بايد اين دو را حتماً بدست بياوريم: يكی پيشرفت است، يكی عدالت. ما مثل بعضی از كشورها و نظام‌های دنيا فقط به پيشرفت فكر نمی‌كنيم؛ ما پيشرفت را همراه با عدالت می‌خواهيم. خيلی از كشورها هستند كه از لحاظ علمی پيشرفت كرده‌اند و به آمارها و شاخصهای اقتصادی آنها كه نگاه می‌كنيم، ملاحظه می‌كنيم كه مثلاً درآمد سرانه‌ی آنها خيلی هم بالاست؛ اما مسئله‌ی مهم اين است كه اين درآمد سرانه در ميان ملت چه جور تقسيم می‌شود؛ اين آن نكته‌ای است كه نظام‌های غير الهی و نظام‌های رونوشت‌كرده‌ی از نسخه‌های استكباری، ديگر به آن توجه نمی‌كنند. ما نمی‌توانيم توجه نكنيم؛ ما می‌خواهيم كشورمان از همه‌ی جهات ـ از لحاظ علمی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ فناوری، از لحاظ سياسی ـ به پيشرفت برسد، مردم به رفاه دست پيدا كنند؛ اما در كنار پيشرفت، می‌خواهيم كشور عادلانه و با عدالت اداره بشود؛ اين مهم است. نه عدالتِ بدون پيشرفت مطلوب است، نه پيشرفتِ بدون عدالت. عدالت بدون پيشرفت يعنی برابری در عقب‌ماندگی، برابری در فقر؛ اين را نمی‌خواهيم. پيشرفت بدون عدالت را هم هرگز مطالبه نمی‌كنيم؛ پيشرفت، همراه با عدالت.
بيانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) 1/1/1387
28. عزت، حكمت و مصلحت
عزت و حكمت و مصلحت، يك مثلث اامى براى چارچوب ارتباطات بين‌المللى ماست. ما نمى‌خواهيم عزتمان را با تكيه بر نژاد و ناسيوناليسم و حرف‌هايى كه متأسفانه همه‌ى دنيا با تكيه به آن‌ها دور خودشان يك حصار مى‌كشند، ثابت كنيم. نه! ما براى خودمان، عزت را بر اساس اعتقاد و ايمان توحيدى- كه خاصيت و شاخصه‌ى تفكر اسلامى است- و دل بستن به خدا و محبت به بندگان و خلايق الهى و وم خدمت به آن‌ها قايليم. هر ملتى ذخيره‌اى دارد. ملت ما هم ذخاير خيلى فراوانى دارد؛ ذخاير فرهنگى، پرونده‌ى بسيار درخشان در صحنه‌ى علم جهانى، در صحنه‌ى سياست جهانى، در صحنه‌هاى گوناگون. ما بناى فخرفروشى نداريم. اگر خوبى، براى خودت هستى؛ اگر پولدارى، براى خودت هستى؛ اگر قدرتمندى، براى خودت هستى؛ ارتباطاتت با ما، ارتباطات و علايق انسان با انسان است. بنابراين، عزت يعنى تحميل هيچ‌كس را قبول نكردن. حكمت، يعنى حكيمانه و سنجيده كار كردن. هيچ‌گونه نسنجيدگى را نبايد در اظهارات ديپلماتيك و هرآنچه كه مربوط به سياست خارجى و ارتباطات جهانى است، راه داد. همه‌چيز بايد سنجيده باشد. آدم نبايد هرچه به دهانش آمد، بگويد. بايد ملاحظه كنيم كه آيا اين سخن با موازين منطق و خرد منطبق است، يا منطبق نيست. اگر منطبق نيست، آن را كنترل كنيم. بايد حكيمانه برخورد كنيم. فقط در حرف زدن نيست؛ در معاشرت‌ها و برخوردها هم بايد حكيمانه برخورد كرد. مراد مصلحت شخص من و شما نيست، كه اگر ما اين اقدام را كرديم، ممكن است برايمان گران تمام بشود. نه، گران هم كه تمام بشود، مگر ما كه هستيم؟ اگر كارى به مصلحت كشور و به مصلحت انقلاب است، ولى به مصلحت شخص من نيست، گو مباش؛ چه اهميتى دارد؟ مصلحت، يعنى مصلحت انقلاب، و اين مصلحت همه‌جانبه است؛ يعنى از رفتار شخصى ما شروع مى‌شود.
سخنرانی در ديدار با مسؤولان وزارت امور خارجه و سفرا و كارداران جمهورى اسلامى ايران /04/1370
29. سه ركن مديريت
سه بخش عمده در مسؤول وجود دارد؛ سه آمادگى و احساس مسؤوليت: اوّل اين‌كه، براى نفسِ كار و عمل آماده باشد. تنبلى و بى‌حالى و سهل‌انگارى و كار را به دست حوادث و قضا و قدر سپردن، اوّلين بلايى است كه ممكن است يك مدير را از صلاحيت كافى و لازم ساقط كند. جدّى بودن در كار، آرام نداشتن براى كار، احساس مسؤوليت براى اصل اقدام و كار و وظيفه‌اى كه بر عهده گرفته، بسيار مهم است. دوم، مسأله‌ى آمادگى و استعداد و تعهّد براى انجام كار است؛ به همان نحوى كه سياست‌هاى كلّى و برنامه‌هاى اساسى كشور آن را اقتضا مى‌كند. اگر كشور، سياست مشخّصى را در مقوله‌اى پذيرفته است، كسى كه اجراى بخشى از بخش‌هاى كشور را مى‌پذيرد، بايد آن را در همان جهت كار و به همان سمت و با همان هدف پيش ببرد و هدايت كند؛ ولو خود او، آن سياست را به طور كامل تثبيت نكرده باشد. ركن سوم، حفظ طهارت و تقواست. حفظ پاكيزگى در عمل است. اجتناب از هرگونه خداى ناكرده اختلاط با اهداف غير مشروع يا اهداف غير مقبول و غيراخلاقى است. اين، شأن سوم است. مدير خوب، مديرى است كه هر كارى را به عهده مى‌گيرد، با رعايت اصول اخلاقى صحيح، انجام دهد. در نظام اسلامى، چيزى كه به شدّت با آن مقابله مى‌شود، رسوخ فساد است. در نظام اسلامى، با اعتقاد بد و نادرست، اين‌طور مقابله نمى‌شود كه با عمل غير صحيح و عمل غيراخلاقى و خداى ناكرده رسوخ فساد مبارزه مى‌شود.
بيانات در مراسم تنفيذ حكم دوره‌ى دوم رياست جمهورى 12/5/1372
30. ساده‌زيستِ دردآشنا!
من نسبت به شخص، هيچ‏گونه نظرى ابراز نمی‌كنم؛ اما شاخص‌هايى وجود دارد. بهترين، آن كسى است كه درد كشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم يگانه و صميمى باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافی‌گرى خودش نباشد. آفت بزرگ ما اشرافی‌گرى و تجمل‏پرستى است. اينى كه ما گفتيم امسال، سال حركت به سوى اصلاح الگوى مصرف است. يكى از اساسى‏ترين كارها براى اين‌كه ما جلوى اسراف را بگيريم اين است كه مسئولين كشور، خودشان، كسانشان، نزديكانشان و وابستگانشان، اهل اسراف و اهل اشرافی‌گرى نباشند. چطور می‌توانيم اگر خودمان اهل اسراف باشيم، به مردم بگوييم اسراف نكنيد. اولين كار اين است كه ما مسئولين كشور را، افرادى انتخاب كنيم كه مردمى باشند، ساده‏زيست باشند، درد مردم را بدانند و خودشان از درد مردم احساس درد كنند. اين هم به نظر من شاخص مهمى است. آگاهانه بگرديد؛ برسيد؛ و به آن‌چه كه رسيديد و تشخيص داديد، با قصد قربت اقدام كنيد؛ با قصد قربت پاى صندوق انتخابات برويد و خداى متعال اجر خواهد داد.
بيانات در جمع مردم استان كردستان‏ در ميدان آزادى سنندج‏ 22/2/1388

31.  زمان‌شناس و مدبر

رهبرى در پشتيبانى از رئيس جمهور هيچ‌گونه درنگى نمى‌كند. كسى را كه مردم انتخاب كنند و رئيس جمهور قانونى كشور شود، هميشه مورد احترام و تكريم و حمايت جامع رهبرى در همه‌ى دولت‌ها بوده؛ بعد از اين هم بايد باشد. اما آن‌چه در درجه‌ى اول اهميت قرار دارد، اين است كه اهتمام همه‌ى مردم، نخبگان مردم و مسؤولان گوناگونِ بخش‌هاى مختلف اين باشد كه رئيس جمهورى انتخاب شود كه بتواند گره‌هاى زندگى مردم را در دوران كنونى باز كند؛ وظايف اين دوره را بشناسد و با قوت و اقتدار به آن عمل كند.
بيانات در اجتماع بزرگ مردم كرمان 11/2/84
32. دستانی كه بايد كام‌ها را شيرين كند
رييس جمهور يكى از مؤثرترين، و در دستگاه اجرايى مؤثرترين عنصر براى حل مسائل كشور است. در ميان مسؤولان كشور، هيچ مسؤولى به قدر رييس جمهور در قانون اساسى ما امكانات و توانايى‌ها و عرصه‌ى عظيم خدمت‌گزارى ندارد. بودجه‌ى كشور و همه‌ى مسؤولان طراز اول اجرايى كشور در اختيار اوست؛ اوست كه مى‌تواند كشور را آباد كند و از لحاظ علمى و صنعتى و مسائل انسانى و يا از لحاظ امنيت، كشور را به پيش ببرد؛ كفايت و توانايى‌هاى اوست كه مى‌تواند زندگى را در كام مردم شيرين كند. آن‌چه مورد نياز ملت و كشور است، رئيس‌جمهورِ كارآمد و باكفايت است. مسؤوليت‌هاى حساس و تاريخىِ امروز بر دوش رئيس قوه‌ى مجريه‌ى ماست. قانون همه چيز را در اختيار رئيس قوه‌ى مجريه قرار داده است.
بيانات در اجتماع بزرگ مردم كرمان 11/2/84
33. مؤمن به هدف‌هاى انقلاب
هر دوره خصوصيتى دارد و هر كدام از مسؤولان در دوره‌هاى گذشته كارهايى انجام دادند. امروز ما احتياج داريم كه در كشورمان تلاش و پيشرفت و رشد علمى و فناورى، همراه با عدالت اجتماعى و مبارزه‌ى با فساد باشد. آن‌چه براى رئيس جمهور آينده بسيار مهم است، اين است كه با همه‌ى وجود در پى كار و تلاش براى مردم باشد. لذا من در اول سال عرض كردم؛ آن‌چه كشور احتياج دارد، رئيس جمهور بانشاط، مصمم، كاردان، توانا، پيگير و با حوصله است؛ رئيس جمهورى كه قدر مردم را بداند؛ با مردم صميمى باشد؛ براى مردم مجاهدت كند؛ براى مردم كار و تلاش كند؛ ظرفيت‌هاى كشور را آن‌چنان به‌كار بگيرد كه مردم بتوانند از اين ظرفيت‌ها در همه‌جا بهره‌مند شوند؛ رئيس جمهورى كه اعماق كشور و روستاهاى دورافتاده براى او با تهران تفاوتى نداشته باشد؛ حق مردم شهرهاى بزرگ و كوچك در نظر او يكسان باشد؛ بتواند براى رفع تبعيض و پُر كردن شكاف ميان ثروتمندان و فقرا تلاش و كار كند؛ رئيس جمهورى شجاع، با تدبير و مؤمن به هدف‌هاى انقلاب و نظام باشد.
بيانات در اجتماع بزرگ مردم كرمان 11/2/1384
34. يا دين يا مردم‌سالاری!
اگر كسى سر كار بيايد كه مطيع و تسليم آن‌ها باشد - كه البته ما چنين كسى را نداريم كه سر كار بيايد و مطيع آن‌ها باشد - البته آن‌ها خوشحال خواهند شد و حرفى هم ندارند؛ اما اگر كسى آمد كه احساس كردند به انقلاب و اسلام و منافع ملى پايبند است و به مبارزه‌ى با دشمنان بين‌المللى و تسليم نشوى در مقابل زورگويى‌هاى آن‌ها معتقد است، خواهند گفت مردم‌سالارى وجود ندارد؛ اگر شخص متدين باشد، بيشتر هم خواهند گفت. آن‌ها معتقدند كه مردم‌سالارى، مردم‌سالارىِ سكولاريزه شده است؛ بايد حتماً از دين جدا شود تا اسمش را مردم‌سالارى بگذارند.
بيانات در ديدار دانشجويان و اساتيد دانشگاه‌هاى استان كرمان 19/2/1384
35. اصول‌گرای اصلاح‌طلب
بنده دعواى اصلاح‌طلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من اين تقسيم‌بندى را غلط مى‌دانم. نقطه‌ى مقابل اصولگرا، اصلاح‌طلب نيست؛ نقطه مقابل اصلاح‌طلب، اصولگرا نيست. نقطه‌ى مقابل اصولگرا، آدم بى‌اصول و لاابالى است؛ آدمى كه به هيچ اصلى معتقد نيست؛ آدم هرهرى مذهب است. يك روز منافع او يا فضاى عمومى ايجاب مى‌كند كه بشدت ضد سرمايه‌گذارى و سرمايه‌دارى حركت كند، يك روز هم منافع‌اش يا فضا ايجاب مى‌كند كه طرفدار سرسخت سرمايه‌دارى شود؛ حتّى به شكل وابسته و نابابش! نقطه‌ى مقابل اصلاح‌طلبى، افساد است. بنده معتقد به اصولگراى اصلاح‌طلبم؛ اصول متين و متقنى كه از مبانى معرفتى اسلام برخاسته، با اصلاح روش‌ها به صورت روزبه‌روز و نوبه‌نو.
بيانات در ديدار دانشجويان و اساتيد دانشگاه‌هاى استان كرمان 19/2/1384
36. جوان‌ها به‌هوش باشند.
نسل جوان ما خوشبختانه امروز يك نسل غالب در سرتاسر كشور است. جوان‌ها به‌هوش باشند، بيدار باشند. معيارها مشخص است. در انتخابات، اين آگاهى بايد اثر كند؛ در بيان خواسته‏هاى ملت اين آگاهى بايد تأثير بگذارد؛ در حضور گوناگون، در مسائل مختلف، اين آگاهى بايستى اثر بگذارد. ملت ايران در انتخاب‌هاى خود - معيارهاى انتخابات را من آن روز عرض كردم، اين هم مكمل آن‌هاست - توجه كند؛ كسانى با رأى ملت سر كار نيايند كه در مقابل دشمنان بخواهند دست تسليم بالا ببرند و آبروى ملت ايران را ببرند. كسانى سر كار نيايند كه بخواهند با تملق‏گويى به غرب، به دولت‌هاى غربى، به دولت‌هاى زورگو و مستكبر، به خيال خودشان بخواهند براى خودشان موقعيتى در سطح بين‏المللى دست و پا كنند. اين‌ها براى ملت ايران ارزشى ندارد. كسانى سر كار نيايند كه دشمنان ملت ايران طمع بورزند كه به وسيله‏ى آن‌ها بتوانند صفوف ملت را از هم جدا كنند، مردم را از دينشان، از اصولشان، از ارزش‌هاى انقلابی‌شان دور كنند. ملت بايد آگاه باشد. اگر كسانى بر سر كار بيايند كه در مراكز گوناگون سياسى يا اقتصادى به جاى اين‌كه به فكر ادامه‏ى راه امام و ارزش‌ها و اصول ترسيم شده‏ى به وسيله‏ى امام باشند، به فكر به دست آوردن دل فلان قدرت غربى و فلان مستكبر بين‏المللى باشند، براى ملت ايران مصيبت خواهد بود. اين آگاهى براى ملت لازم است.
بيانات در ديدار مردم بيجار 28/2/1388
37. انتظار مردم: تلاش و جديت دولت
انتظار مردم از دولت و رئيس جمهور منتخب اين است كه تلاش و جديت كنند. تصور بنده - با شناختى كه در طول اين مدت از احساسات مردم دارم - اين است كه مردم مايلند تلاش و كار و قاطعيت و جديت را در عمل مسؤولان مشاهده كنند. گاهى نتيجه‌يى دير به دست مى‌آيد. بعضى از اهداف، كارِ يك سال و دو سال نيست؛ تلاش مستمرى لازم دارد. همين قدر كه مردم ببينند مسؤول عالى كشور و ديگر مسؤولان دارند كار و تلاش مى‌كنند، خشنود و راضى مى‌شوند. مردم از ما كار لازم دارند؛ خدمت مى‌طلبند و توقع دارند؛ و حق به جانب آن‌هاست.
بيانات در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى 12/5/1384
38. قدرت عبادت است اگر.
من به رئيس جمهور محترم برادرانه توصيه مى‌كنم؛ در همه‌ى حالات، همين احساسى را كه امروز بيان كرديد - احساس خدمتگزارى به مردم - براى خودتان حفظ كنيد. قدرت اگر با هدفِ خدمت به مردم باشد، عبادت است. شايد هيچ عبادتى بالاتر از عبادتِ مسؤولى نيست كه به خاطر تلاش و خدمت به مردم، از راحت و آسايش و امنيتِ خود صرف‌نظر مى‌كند. اين روحيه‌ى خدمتگزارى، خاكسارى، تواضع در مقابل مردم و شناخت عظمت مردم را براى خودتان حفظ كنيد، كه اين نعمت بزرگى است. از خداى متعال لحظه‌يى غافل نشويد. اين توفيقات به فضل و لطف الهى به ما داده مى‌شود. بايد خود را قابل رحمت و تفضلاتِ روزافزون الهى كنيم. با ياد خدا و با توكل به خدا و با اخلاص در عمل، بايد بتوانيم جلب رحمت الهى بكنيم. اگر جلب رحمت الهى شد، همه‌ى مشكلات آسان مى‌شود و موانع از سر راه برخواهد خاست.
بيانات در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى 12/5/1384
39. حرف‌های بدون امتياز
جوان‌هاى ما، اهل فكر ما، اهل فرهنگ ما تأمل كنند؛ مسئولين كشور به سمت سياست‌هاى اسلامى حركت كنند. اينى كه يا مسئولان ما، يا در دوره‏هاى انتخابات مثل وضع كنونى، نامزدهاى انتخاباتى ما براى جلب توجه ديگران حرف‌هاى غربى‏ها را تكرار كنند، اين هيچ امتيازى محسوب نمی‌شود. امتياز اين نيست كه ما آن چيزى را بگوييم كه غرب مى‏پسندد. اين‌ها كسانى‏اند كه با فكر ايرانى، فكر اسلامى، هويت اسلامى و ايرانى مخالفند.
بيانات در ديدار مردم مريوان 26/2/1388
40. حجت درونی
بعضى‌ها هستند كه خيلى وسوسه مى‌كنند - آيا اين، آيا آن؟ آيا اين، آيا آن؟ - آخرش هم يا مجبور مى‌شوند به طاق جفت و استخاره متوسل شوند و يا اصلاً از خير رأى دادن مى‌گذرند. نه، انسان فكر مى‌كند؛ به كسى مى‌رسد و مى‌گويد: خدايا! نتيجه‌ى تحقيقات من اين است. من طبق حجت درونى خودم - كه عقل و تفكر است- و بر اساس مى كه با ديگران داشته‌ام، رأى مى‌دهم. خداى متعال قبول مى‌كند؛ ولو اين تشخيص، درست نباشد. بنابراين نبايد وسوسه كرد. معيارها، معيارهاى روشنى است. جوسازى و تبليغات دروغين و براق و رنگين نبايد انسان را از شناخت حقيقت دور بدارد.
بيانات در ديدار دانشجويان بسيجى 5/3/1384

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها